نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.
ديوان انوري
آنرا که خرد مصلحت آموز شود
کي
در
غم عيد و بند نوروز شود
گردون به وصال ما موافق زان بود
کين تعبيه هجر
در
آن پنهان بود
دستت به سخا چون يد بيضا بنمود
از جود تو
در
جهان جهاني بفزود
با دل گفتم که عشق چون روي نمود
در
دامن صبر چنگ محکم کن زود
در
مستي اگر ببرد خوابم شايد
مي ديده ببندد ارچه دل بگشايد
يک
در
فلک از اميد من نگشايد
يک کار من از زمانه مي برنايد
جان مي کاهد غم تو مي افزايد
در
محنت من دگرچه مي دربايد
وصل تو که از سنگ برون مي آيد
در
کوکبه خيال چون مي آيد
زلف تو که
در
فتنه کنون مي آيد
از غارت جان و دل نمي آسايد
زان پس که وصال روي
در
پرده کشيد
واندوه فراق پرده بر من بدريد
در
دست غمت دلم زبونست اين بار
وين کار ز دست من برونست اين بار
گويي که ميفکن دبه
در
پاي شتر
تا من چو خران همي جهم بر آخر
در
کار تو کارم ار به جان يابد دست
تو پاي به کار برمنه کار مگير
از آرزوي خيال تو روز دراز
در
بند شبم با دل پر درد و نياز
دي دست زاستين برون کرده به عهد
وامروز کشيده پاي
در
دامن ناز
گر
در
طلب صحبتم اي شمع طراز
دوش آبله کرد پايت از راه دراز
اي ماه ز سوداي تو
در
آتش تيز
چون سوخته گشتم آبرويم بمريز
چون چرخ ستيزه روي با من مستيز
من
در
تو گريختم تو از من مگريز
در
ملک خداي ملک چون بلخ تو نيست
برگرد و به بنده بخش ويرانه وخش
من دست ز آستين برون کردم و عشق
تو خوش بنشين و پاي
در
دامن کش
چون راست که
در
پاي کشم دامن صبر
عشق تو گريبان دلم گيرد و کش
داري ز جهان زياده از حصه خويش
در
باقي کن شکايت و قصه خويش
او خود چو ببيند پس از آن پايه خويش
در
پاي تو ريزد همه پيرايه خويش
در
جمله گزير نيست از جور فلک
تا رخت برون نبردي از دور فلک
در
منزل آبگينه هنگام درنگ
چون بي تو دل شکسته را ديدم تنگ
صفحه قبل
1
...
1658
1659
1660
1661
1662
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن