نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.06 ثانیه یافت شد.
ديوان انوري
وامروز که نوميد شد از وصل تو چست
در
صبر زد آن دست کز اميد بشست
اي شاه ز قدرتي که
در
بازوي تست
تير تو به ناوک قضا ماند چست
با موزه به آب
در
دويدي به نخست
تا خرمن من به باد بردادي چست
چون تيز شد آتش دلم گشتي سست
خاکش بر سر که او نه خاک
در
تست
دل
در
خم آن زلف معنبر بنشست
جان گفت که دل رفت وزين غمکده رست
در
سايه آن زلف مشوش که تراست
اي بس دل سرگشته غمکش که تراست
هر نامه که
در
نظم امور بشرست
توقيع برو ابوالمعالي عمرست
در
هر طرفي اگرچه ياري دگرست
واندر هر گوشه غمگساري دگرست
در
سر ز غمت مرا خماري دگرست
معشوقه تويي و عشق کاري دگرست
ديدار تو
در
جهان جهاني دگرست
رخسار تو ماه آسماني دگرست
دل بر سر عهد استوار خويش است
جان
در
غم تو بر سر کار خويش است
دل
در
هوس شراب گلرنگ خوشست
با بربط و با ناي و دف و چنگ خوشست
روزي ز کس فراخ نيکو نبود
روزي فراخم از
در
تنگ خوشست
در
دانش عقل و جان و تن حيرانست
آن به که چنان بود که بتوان دانست
با آنکه دلم
در
غم هجرت خونست
شادي به غم توام ز غم افزونست
بوطالب نعمه طالب نعمت نيست
زان
در
کرمش تکلف و منت نيست
در
همت او هر دو جهان مختصرست
جز وي ز پيمبريست آن همت نيست
القصه ز هرچه نام شادي دارد
در
عالم عشق جز غمت حاصل نيست
سيمت ز کل حبه طلب ورنه ازو
سگ داند و کفشگر که
در
انبان چيست
هردم ز تو گر تازه غمي بايد هست
در
دور فلک نو ستمي بايد هست
در
عشق تو گرچه ايچ مي بايد هست
اين بس نبود کانچ نمي بايد هست
در
جستن وصل تو بسي کوشيدم
چون بخت نبود کوششم سود نداشت
محنت زده اي که کلبه اي داشت به دشت
در
نعمت و ناز ديدمش برمي گشت
با گل گفتم شکوفه
در
خاک بخفت
گل ديده پر آب کرد از باران گفت
در
دولت او عامل اموال زکات
صد باره جهان بگشت و درويش نيافت
صفحه قبل
1
...
1656
1657
1658
1659
1660
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن