نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.
تذکرة الاوليا عطار
... دريايي گردد پر
در
». و گفت: «يا چنان نماي که باشي، يا چنان باش ...
... دارالملک عاشقان است.
در
آن دارالملک تختي از سياست فراق نهاده ...
... علما رحمت است، مگر
در
تجريد و توحيد». و گفت: «گرسنگي ابري است ...
... و چون بلايي روي
در
تو نهد، زود به عجز معترف گرد و فرياد خواه. ...
... وصيتي خواست. گفت: «
در
آسمان نگر». نگه کرد. گفت: «مي داني که اين ...
... گيرم » - يعني کار
در
اندرون خود مي کنم - گفتند: «بزرگترين نشان ...
... مي فروشد و دلش
در
حضاير قدس به شب به بالش انس بازنهاده باشد». ...
... «هفتاد سال بود تا
در
حجب دنيا بودم. اما چهار سال است تا او را مي ...
... گفت: «بلي. هر که
در
حق محو شد به حقيقت هر چه هست (رسيد). همه حق ...
نور او
در
قالبم تافت ( ديده قالبم هرچه يافت از او يافت). به چشم ...
... زباني از لطف خود
در
کام من نهاد. و چشمم از نور خود بيافريد. همه ...
... فضل او بساط شادي
در
دل افگندم. گفت: «هر چه خواهي، بخواه ». گفتم ...
... بر سر من نهاد و
در
سراي توحيد بر من گشاد. ...
... او مي خواهد و من
در
ميان ترجماني ام. گوينده به حقيقت اوست، نه ...
... التفات ننمود و هرچه
در
پيش او آمد، طاقت آن نداشت. و به جان هيچ ...
... به اول دريا قدم
در
نهادمي بسوختمي و خود را به باد بردادمي. ...
... «خلاص تو از تويي تو
در
متابعت دوست ماست، محمد عربي - صلوات ...
... تو نبود، خط عفو
در
وي کش و گرد معصيت از من فرو شوي که من گرد ...
... و با هر دو قوم
در
موافقت(بود) چنان که او را رضي الفريقين گويند، ...
و هر دو فريق
در
وي دعوي کردندي. و او آنجا دو رباط کرد: يکي به ...
... ، به هراستخواني
در
مي بدادي. ...
نقل است که يک بار
در
باديه ميرفت و بر شتري. به درويشي رسيد. گفت: ...
... نهادمي، خود را
در
آن نيمه آب ديدمي تا مرا به عرفات رسانيد. چون ...
... است تا به رياضت
در
غاري است ». تا او را ببينم، آنجا رفتم، جواني ...
... بشنيدم، اضطرابي
در
من پيدا آمد. گفتم: «اين همه خلايق از اطراف و ...
... فرشته گفت که: «
در
دمشق کفشگري است، نام او علي بن الموفق، و او ...
... اين بشنيدم آتشي
در
جان من افتاد. آن سيصد درم برداشتم و بدو دادم ...
و آن بيچاره
در
رنج تمام بود و آه نمي کرد. پرسيدم که: «کاري بدين ...
... زمستاني سرد بود و
در
بازار نشابور مي رفت. غلامي ديد با پيراهني ...
... هر دو عبادت بود
در
کسب ». ...
... : «هيچ خير نيست
در
آدميي که ذل کسب نکشيده است ». ...
نقل است که
در
حال حيوة همه مال خود به درويشان داد. وقتي او را ...
در
وقت وفات، چون کارش به نزع رسيد همه مال خود به درويشان داد. ...
... سفيان عيينه نهاده و
در
خواب شده. آن دو بزرگ را اين حال معلوم ...
... پدرم دوست تو بود و
در
حلال کوششي تمام داشت و از ميراث او پش تو ...
نقل است که يک بار
در
محملي بود و به مکه مي رفت. رفيقي با او بود ...
... يکي از بهر خداي.
در
سالي اگر يک قطره از ديده بيايد، بسيار بود». ...
... چنان کار همه را
در
پيش است - هر که مرگ را ساخته ايد. برخيزيد يک ...
... اهل خانه يي را که
در
آن گوشت بسيار خورند». (گفت: «اهل غيبت را ...
... صراط نهادم و ديگر
در
بهشت ». ...
... توانست ديد و تير
در
هوا مي رفت. ...
... . گفت: «لشکر بر
در
شهر است و امام مسلمانان گل را مي بويد». شيخ ...
... گوهر يابيم، اگر چه
در
نجاست افتاده باشد، برگيريم و پاک کنيم ». ...
... کن ». گفت: «اگر
در
بيايان تشنه شوي چنان که به هلاک نزديک باشي و ...
... تن او سخي گردد و
در
طاعتش وسواس نبود». ...
... او را خوفي است
در
آنچه گذشت از حيات، تا چون گذشت؟ و خوفي است که ...
... بر حق است و من
در
ميان آن را هيچ کس نيم، و مزد و ثواب مرا». ...
... عيال ابوحنيفه اند
در
فقه ». ...
... حاضر کرد و گفت:(«
در
شهادت ديدار شرط نيست يا هست؟». گفت: «بلي ...
پس گستاخ وار
در
رفت و گوي بيرون آورد. ابوحنيفه گفت: «مگر اين ...
... نخواست که علم او (
در
ايشان) راست شود و علوم و معلوم برابر آيد، ...
نقل است که
در
بازار مي گذشت. مقداري ناخني گل بر جامه او چکيد. به ...
... از خضر پرسيدم که
در
حق امام شافعي چه گويي؟ گفت: «از اوتاد است » ...
... مي نگرم، او را
در
پيش مي بينم ». ...
... همت چيزي باشد که
در
شکم او رود، قيمت او آن بود که از شکم او ...
و ربيع گفت: «
در
خواب ديدم پيش از چند روز از مرگ شافعي که آدم - ...
... الاسماء کلها». پس
در
آن نزديکي امام شافعي وفات کرد. ...
... غسل کند و آن شخص
در
مصر بود. چون باز آمد باوي گفتند که: شافعي ...
... طينة آدم بيديه. و
در
اين معني گفتن دست از آستين بيرون کرده بود. ...
... را، که کرده بودم
در
وضو ساختن ». ...
... اعرابيي را ديدم
در
گوشه يي نشسته. گفتم: بروم و از راه پرسم. ...
... )عبدالله مبارک بر
در
خانه است که به ديدن تو آمده است ». امام ...
... کلماتي عالي است
در
معاملات. و هر که از وي مسئله يي پرسيدي، اگر ...
... باور داشت به خداي
در
روزي - گفتند : «رضا چيست؟». گفت: «آن که ...
... چهار قوم انداخت
در
آن روز: يکي بر مرغان و ديگر بر جهودان و ديگر ...
... . تا حدي که نان
در
آب زدي و بياشاميدي، گفتي: «ميان اين و و خوردن ...
... سرايي بزرگ داشت و (
در
آنجا خانه بسيار بود)يک خانه خراب مي شد و ...
... . گفت: «لشکر بر
در
شهر است و منتظر من است ». گفتند: «کدام لشکر؟» ...
... صايم الدهري، اگر
در
سايه نشيني، چه باشد؟». گفت: «اي مادر! از ...
وقتي درويشي گفت:
در
پيش داود رفتم. او را خندان يافتم. عجب داشتم. ...
... دنيا واهل دنيا را
در
چشم او ذره يي مقدار نبودي. ...
بصري بود و وفات او
در
بغداد. و شيخ ابوعبدالله خفيف - رحمة الله ...
... وگفت: «کسي را که
در
نماز مي بينيد و (او) من آن است که باطل شود» ...
... ، و موافقت کردن
در
نهان و آشکارا. پس بدانستن که از تو همه تقصير ...
... بهشت يابد، گو:
در
صحبت درويشان قانع صالح باش ». وگفت: «هر که ...
... بگزارد. کتاب کردن
در
معرفت به چه کار آيد؟ حق خود آنچه حق بنده ...
... هيچ نگرفت (و هم
در
آن ساعت که دستش تنگ بود، فرو شد. رحمة الله ...
در
معرفت و حالات عيوب القلب و آفات عيوب النفس حظي عظيم داشت و او ...
... تا مرا مي آرايند
در
پرده از بهر تو». ...
... او به غايتي که
در
عبارت مي نگنجد). ...
... صلابت آن انکار
در
دل من شيرين گردد. آن گه بي اخلاص شوم ». ...
... گفت: «مريدي ديدم
در
مکه که هيچ نخوردي الا آب زمزم. گفتم: «اگر ...
... گفت: «خنک آن که
در
همه عمر خويش يک خطره به اخلاص دست دادش ». ...
... که صفت نکند آنچه
در
دل او بود، زبانش کار نکند». ...
... آن چه بود تا کسي
در
آن زاهد شود؟». ...
... بود که گفتي: چيزي
در
دلم آيد از نکته اين قوم، به چند روز آن را ...
و
در
مناجات گفتي: «الهي! چگونه شايسته خدمت تو بود آن که شايسته ...
... کرد و عنايت نمود
در
حق من. ولکن اشارت اين قوم مرا عظيم زيان ...
... : «طمع رسني است
در
گردن و بندي است بر پاي. بينداز تا برهي ». و ...
... شيخ هم چنان کرد و
در
حال شفا يافت. بعد از آن شيخ مرا گفت: «تو ...
... و او را شيطاني.
در
دست دو شيطان چگونه طاقت آورم؟» ...
و
در
راه هر دو همراه بودند و اسحاق بن راهويه الحنظلي مهار شتر مي ...
... نداد. عبدالله به
در
خانه او هم چنان بر اسب بايستاد. گفت: «آخر ...
... ساعت محمدبن اسلم
در
متوضا وضو مي ساخت. من از بيم او اينجا ...
نقل است که
در
نشابور بيمار شد. همسايه يي شبي او را به خواب ديد ...
... حساب مي کرد تا
در
خواب شد. ...
... مشغول شد و نخور و
در
خواب شد تا سه نوبت. ...
... نبايد که باران
در
خانه افتد و کتاب تر شود. ...
در
حال آوازي شنيد که: «يا احمد! برخيز و باز خانه رو. که آنچه از ...
گفت: «
در
اين ديه يک شبانروز آب وقف است و مردم آن را گوش نمي ...
صفحه قبل
1
...
1656
1657
1658
1659
1660
...
1680
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن