167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.

گلستان سعدي

  • ... صد و پنجاه ساله در حالت نزعست و بزبان پارسي چيزي ميگويد و مفهوم ...
  • ... دنيا. گفتم: چگونه در اين؟ گفت: چه گويم؟ ...
  • ... نشسته و ديده و دل در او بسته. شبهاي دراز نخفتي و بذله ها و ...
  • ... گمان بردم که دلش در قيد من آمد و صيد من شد. ناگه نفسي سرد از دل ...
  • ... نشايد، و سيم و زر در سفر بر محل خطرست، يا دزد بيکبار ببرد يا ...
  • ... غم نباشد که هنر در نفس خود دولتست هر جا که رود قدر بيند و بر ...
  • ... لوح درست ناکرده در سر هم شکستندي ...
  • ... اين جوان هر دو در پي هم دوان. هر آن ديوار قديمش که پيش آمدي ...
  • بزرگي را پرسيدم در معني اين حديث که اعدا عدوک نفسک التي بين ...
  • ... که حق جل و علا در محکم تنزيل از نعيم اهل بهشت خبر ميدهد که ...
  • ... ، خود را به شره در کارهاي مخوف اندازد و از توابع آن نپرهيزد و از ...
  • ... که داري با دوست در ميان منه چه داني که وقتي دشمن گردد. و هر بدي ...
  • دشمني ضعيف که در طاعت آيد و دوستي نمايد مقصود وي جز آن نيست که ...
  • ... آيد چون لاشه که در کعبش دمي فربه نمايد ...
  • ... برنيايد به خبثش در پوستين افتد ...
  • در انجيل آمده است که اي فرزند آدم اگر توانگري دهمت مشتغل شوي ...
  • ... جامه کرد و انگشتري در دست جمشيد بود. گفتندش چرا همه زينت بچپ ...
  • ... اي ندارد، گوئي در اين چه حکمتست؟ ...
  • حديقة الحقيقة و شريعة الطريقة سنايي

  • ... کدبانوان سادات انصار در آمدند، و شرط تحيت به جاي آوردند، پس روي ...
  • ... وليکن چه سود که در آن جامه هاشان دو بخيه نبود، چون آن فاطمه، آن ...
  • ... از جامه خانه ازل در تو پوشيده اند وليکن بر تو پوشيده است آن خبر ...
  • ... سخن شاعران بود، و در اين معني استاد باستان اين داستان زده است و ...
  • ... الهي را شايند، در حجره ارباب ملاهي مانده ...
  • کشکول شيخ بهايي

  • ... خوانده شود، پا در راه گذارد و اگر بر ستارگان، بند بگسلد و نکته ...
  • ... سالم را بپذيرد. در اين جا نيز از آن رو که بنده، بندگي ي خويش را ...
  • ... آن مي کنند که ما در آنيم. و ما هنگام مرگ تمناي آن نمي کنيم که ...
  • ... ميسازد و نماز آدمي در دل شب، شعار صالحان است. ...
  • ... بنمايم؟ گفتم: بلي. در حالي که بزبانش اشاره مي کرد، گفت: خود را ...
  • ... شاهانشان ميرد، وي را در کفنش مي نهند و بر گردونه اي همي گذارندش ...
  • ... ديدم که مريضان در پيش رو، درمانشان را وصف همي گفت: پيش رفتم و ...
  • وي در حالي که خون از رخ مي زدود. بخود مي گفت: ربيعا! پند گرفتي؟ ...
  • ... آن روز، بدنامي در پيش باشد، آشنايانت قليل باشند. ...
  • ... (ع) بود و با او در کربلا نيز بود و سکينه از او بدنيا آمد. هنگامي ...
  • ... کنان گفت: خداوند در مقابل چشمان من نديدن سنگين دلان را بمن عطا ...
  • ... دادند و مقصود را در نيافتند، اما مامون شعر را طرفه ديد و گفت: ...
  • ... که الف و لام را در الحمد پاره اي الف و لام استغراق گفته اند و ...
  • ... است که حيوان را در برکه اي مربع فرو مي کنيم و مقدار آبرا اندازه ...
  • ... الاصول و النهايه در زمينه ي نوادر حديث، از بزرگاني بود که نزد ...
  • در دامنه ي آن کوه، روستائي بود که ساکنانش غيرمسلمان بودند. زاهد، ...
  • قضا را در خانه ي آن پير، سگي گر و لاغر بود. به دنبال زاهد افتاد ...
  • ... بي حيا نيستم. چه در خانه ي اين غيرمسلمان پرورده شده ام. گله و ...
  • ... ويرا عزم کشتن من در دل است، اين شد که خود را به قدمهايش افکند. ...
  • ... نه تنها جسم ترا در آغوش دارد، دهانت را نيز بوسيده است. ...
  • در محضر کسري خوان گستردند. هنگامي که کاسه هاي طعام چيده شد، ...
  • ... شد که وزير - که در مجلس حاضر بود - از جاي خود برخاست و بيضاوي ...
  • ... رحمتش کناد و ما را در دنيا و عقبي از دانش او بهره مند کناد. ...
  • ... شود و منادئي ندا در همي دهد که: اين، آزاد شده ي شهادت يک مو است ...
  • در يکي از کتب تاريخ پس از آن که مورخ انکار مي کند که کسي از فرط ...
  • ... بر تقصيراتي که در نزديک شدن بخداي کرده ام. ...
  • ... است. جز او تنها در نادانيشان غوطه ورند. خاک را به دانش راهي ...
  • ... ببينم که با موي من، در کار از ميان بردن من هم چشمي است روزگارم ...
  • امام فخر رازي در تفسير کبير نقل کرده است که متکلمان اتفاق نظر ...
  • ... آورده است و نيز در اوايل تفسير سوره ي فاتحه بقطع گفته است: اگر ...
  • ... و اولين گام وي در هجران پروردگار آن است که به نفس خويش بپيوندد. ...
  • ... آرد يا آن که ثواب در پي دارد؟ ...
  • ... نيست و هر آنچه در اين باب گفته آيد، بيشتر بر آن پرده افکند. ...
  • راهبي را بر در بيت المقدس واله ديدم. گفتمش: مرا پندي ده. گفت: ...
  • ... ابليسي حاصل شود که در زندگاني آزارت دهد و پس از مرگ نيز ترا از ...
  • ... ديگر از آن رو که در استدلال پيرامن قبح گناه افراط مي ورزند. اين ...
  • ... انقطاع از همه چيز در راه پروردگار عالميان است. ...
  • ... آن شادمان شوند، در نبودش اندوهگين گردند. گريز بهنگام، پيروزي ...
  • ... آشکارا و پنهان در راه خشنودي وي بذل کند، و خداوند از دل وي ...
  • ... را شناخت، زيستن در آن لذتش نبخشد. آن کس چشم بصيرتش گشوده شود، ...
  • ... اين کسان بدانچه در پاره اي کتب چون مواقف آمده است که بايزيد ...
  • چنان که در مورد نام افلاطون نيز چنين است. و چنان که صاحب الملل و ...
  • ... بن مروان نوشت و در آن تهديد بسيار کرد و سوگند خورد که صدهزار کس ...
  • ... الحنفيه نويسد و در آن ويرا تهديد کند و وعده کشتن دهد و پاسخ او ...
  • ... عبدالملک آن را در پاسخ پادشاه روم نوشت. هنگاميکه نامه بدست وي ...
  • تا روزي ايشان را در فراشي با يکديگر ديد. آندو را کشت و سوخت. ...
  • ... ، آن دو کوزه را در اين سو و آن سوي خود مي نهاد و گاه کوزه ي ...
  • ... را عزم جزم شد که در نجف اشرف کفشگاهي براي زايران حرم مقدس بسازد ...
  • ... اگرت کسي ترساند، در جانب داري ما ثبات ورز، جانب داريت کنيم. ...
  • ... چند که آنچه که در درون داري از گفتارت هويداست. چونان کني که ...
  • مرا در سرمنزل ايشان بره آهوئي است که اگر به اندوه هلاک شوي، ...
  • ... بنزدم آمد. ترسان در بزد، پرسيدمش: کيست؟ گفت: آن کس که ترا تمام ...
  • شبهائي که در آنها، چشمان زمانه را غافل مي پنداشتم و گذشت شبان را ...
  • ... بنگرم. آتش خون در دل من شعله ور است و شعله اش خاموشي نمي گيرد. ...
  • ... مرا وجود، تمام در دست تست. کاش مي شد جرعه اي از مي لبان تو ...
  • در پيشگاه مرگ، دانش طب پورسينا را مفيد نيامد و تسلطش بر ستارگان ...
  • ... گياهي همي روند که در پشتشان نيزه داري بکمين نشسته است. ...
  • ... است و شهر زوري در تاريخ حکماء از او ياد کرد و اين شعر را از او ...
  • ... و رنگ و مزه اش، در چشم و سيما و دهانش يکجا جمع شده است. ...
  • ... جهد يا به پرواز در مي آيد که بسرزمينشان رود، بر آن حسادت همي ...
  • ... دانستم که زمان رحيل در مي رسد، گفتم: دريغا، بپروردگار سوگند که ...
  • ... و بر عيوبش پرده در کشد - گويد: روزگاري به قزوين، بچشم دردي سخت ...
  • ... نيز اجبار بماندن در منزل دلگير شدم بويژه که هرگز بيکارگي را که ...
  • و در آن حقايق را آن گونه اظهار کنم که صاحبان سليقه را مسرور سازد ...
  • ... گوئي نسيم بهشت در آن جا مي ورزد. چنان که دل را فراخي ميدهد، غم ...
  • ... چنان زني زيباست که در شهر دامن کشان مي خرامد. ...
  • سرو در بستانش گوئي زيبارخي است که دامن فراخويش کشيده و بوستانهاي ...
  • ... ببانگ همي خواند. در چنين روزي، هيچ چيز جز نکاح پيرزنان ممنوع ...
  • عارفي در تفسير اين آيه «ولقد نعلم انک يضيق صدرک بما يقولون فسبح ...
  • ... جام مدفون است. وي در آغاز درک صحبت شيخ صدرالدين اردبيلي کرد. و ...
  • در اين مورد گفته است: هنگامي که به سرزمين روم رسيدم، شنيدم ...
  • ... خانه ي شيخ يوسف در کوي باده فروشان است. ...
  • ... وي را بزرگ داشت. در کنار وي پسري زيبا روي نشسته بود و سوي ديگرش ...
  • ... ابوعثمان پرسيد: در اين خانه بدين محله چه ميکني؟ پاسخ داد: ...
  • ... آفتي بدينشان رسد در نمي يابند. ...
  • ... بد وي را هر کدام در کفه ي ترازو خواهند نهاد. ...
  • ... مردم نهان است، در خور رحمت آوردن است. ...