167906 مورد در 0.06 ثانیه یافت شد.

کليله و دمنه

  • ... نگزارده باشم ، و در احکام نيک بندگي خود را مقصر شناسم و من خود ...
  • ... احوال مشاهدت کرده و در آن مواضع از جهت گريزگاه روز حادثه صد ...
  • ... آمد. چون او را در بند بلا بسته ديد زه آب ديدگان بگشاد و بر ...
  • ... ، و عاقلان قدم در طلب چيزي نهادن که بدست آمدن آن از همه وجوه ...
  • ... و سوي خانه رفت. در راه خوگي با او دو چهار شد و حمله اي آورد ، و ...
  • ... مال اگر خواهد که در طلب کاري ايستد درويشي او را بنشاند ، و ...
  • ... تواند بود. من اکنون در جوار تو آمدم و بدوستي و بذاذري تو مباهات ...
  • ... گذارد ، چون شير که در همه جاي مهابت او نقصان نپذيرد اگر چه بسته ...
  • صبر بايد کرد و در تعاهد قلب ذاکر کوشيد ، چه هر گاه که اين باب ...
  • ... گوئي مالي داشتم و در معرض تفرقه افتاد که مال و تمامي متاع دنيا ...
  • ... تا يک بار پاي او در سنگ نيامده ست چون يک کرت در رنج افتاد و ورغ ...
  • ... غروب ستاره که يکي در فراز مي نمايد و ديگري در نشيب ، اوج و حضيض ...
  • ... ، و زن و فرزند در ايام فاقه ، و دوست و بذاذر در هنگام نوايب ». ...
  • همچنين کردند و صياد در طلب آهو مانده شد ، چون باز آمد باخه را ...
  • ... و مظاهرت ايشان در سرا و ضرا و شدت و رخا و فرط ايستادگي که هر يک ...
  • ... آن بود که فساد در ممالک منتشر گردد ، و رعيت در معرض تلف و هلاک ...
  • ... و هر که تن بدان در داد درهاي خير بر وي بسته گردد و در طريق حيلت ...
  • ... تعظيم ننمايد ، و در اشارت حق اعتماد نگزارد او را دشمن بايد ...
  • ... زارترت بکشم. و اگر در اين پيغام بشک مي باشي اين ساعت بيا که من ...
  • ... مي دانستند. لکن در عواقب اين حديث و نتايج آن انديشه اي کردند که ...
  • ... مشاورت خردمندان در کارها شرع کند در زمره شريران معدودگردد ، و ...
  • ... عذابي فرمود. و در زعم ايشان چنان ديدم که جنگ را مي سازند ، ملک ...
  • ... که ظفري يابد و در طبع او بغي پيدا نيايد ، و بر صحبت زنان حريص ...
  • ... آورده اند که پيري در ماري اثر کرد و ضعف شامل بدو راه يافت ...
  • ... بگريخت و خويشتن در خانه زاهدي افگند من براثر او درآمدم ، خانه ...
  • ... امروز هيچ پادشاه را در ضبط ممالک و حفظ مسالک آن اثر نيست که پيش ...
  • ... راي دشمن ، اگرچه در تضرع و تذلل مبالغت نمايد ، که زاغي تنها ، ...
  • ... التفات ننمايد ، ودل در طلب جاه فاني نبندد ، و روي بکسب خير باقي ...
  • ... يک جان مي بودند در دو تن و يک دل در دو سينه ...
  • ... اين چه داروست که در اين ديار نمي توان يافت و بجهد و حيلت بران ...
  • ... که تا بوزنه را در جزيره نيفگند حصول اين غرض متعذر و طالب آن ...
  • و در اين نزديکي چشمه اي است و گازري هر روز بجامه شستن آنجا آيد ، ...
  • و اگر کسي در تقديم ابواب مکارم و انواع فضايل مبادرت نمايد و بر ...
  • ... تتبع حال عصا را در راسو گرفت و سرش بکوفت. چون در خانه آمد پسر ...
  • ... افتتاحي کند بر وي در همه احوال اعتماد باشد و بهمه وقت ازو ايمن ...
  • ... اضطرار زايل گردانيد در مفارقت دشمن مسارعت فرض شناسد ، و مثلا ...
  • ... يکي را از ايشان در دام موافقت کشيد ، تا بدان وثيقت و وسيلت محنت ...
  • ... و اثر منفعت آن در قوت ذات و بسطت جسم هرچه زودتر پيدا مي آمد ، ...
  • عفو در مذهب انتقام محظور شناسند ، اهمال حقوق در شرع نخوت و جبروت ...
  • ... بدام مکر و حيلت در قفص بلا و محنت افگند ، وانگاه آنچاي سزاي چنو ...
  • ... گفت: کريم اليف را در سوز فراق نيفگند و بهر بدگماني انقطاع دوستي ...
  • و مثل کينه در سينه مادام که مهيجي نباشد چون انگشت افروخته بي ...
  • ... باز آيم پيوسته در خوف و خشيت باشم و هر روز بل هر ساعت مرگ تازه ...
  • ... هستم ، و هر که در کف پاي او قرحه اي باشد اگر چه بثبات عزم و قوت ...
  • ... اعتماد کند لاشک در مخاوف و مضايق افتد و اقتحام او موجب هلاک و ...
  • ... دوستان اوست که در حال شدت و نکبت دوستي و صداقت را مهمل گذارد ، ...
  • ... که: اگر پادشاهان در عفو و اغماض بسته گردانند ، و از هرکه اندک ...
  • ... آنست که حکم خويش در حوادث ، عقل کل را سازند ، و در هيچ وقت ...
  • در جمله ، دل بر کلبه عنا وقف کردن و تن در سراي فنا سبيل داشتن از ...
  • ... تر شد و ذکر آن در آفاق ساير گشت و بمدت و مجاهدت در تقوي و ديانت ...
  • ... مشاورت و رايها در انواع مهمات بر وي مقصور شد ، و اعجاب شير هر ...
  • ... بودند پيغام داد که در کشتن او توقفي بايد کرد ، پس بنزديک شير ...
  • ... گويم تا بر راي ملک در حادثه خويش خطايي ثابت کنم يا عيبي و وصمتي ...
  • ... مي بايد کرد ، و در همه احوال بقضاي آسماني راضي مي بود که پيرايه ...
  • ... نمايد و خود را در کاري افگند که لايق حال او نباشد و موافق اصل ...
  • گفت: آورده اند که در زمين کنوج مردي مصلح و متعفف بود ؛ در دين ...
  • ... خصمان ميلي باشد در اين معاني تحفظ و تيقظ لازم شمرد ، و نگذارد ...
  • ... مردمان يک مويستي در مجاذبت هرگز نتوانندي گسست، که اگر ايشان ...
  • ... باشد ، چنانکه نه در هنگام عفو و حلم متابعت هوا جايز شمرد و نه ...
  • ... درهم و دور پايان ، در ملاطفت بي تعذر و در معاشرت بي تحرز ، اذا ...
  • ... نبايد کرد ، خاصه در آنچه جانوري باطل خواهد شد ، چه خون ريختن ...
  • ... غرض اين مخاذيل در اين تعبير آنست که فرصت ايشان فايت نگردد ، و ...
  • ... کارها ديده آيد و در مصالح حال و مآل غفلت برزيده نشود ، چه اگر ...
  • ... گفت: بيک کلمه که در حال خشم بر زبان ما رفت تعلق کردي و نفس بي ...
  • ... دارد ؛ و ديگر آنکه در حال قدرت ، نيکويي کردن فرض نشمرد، مدت ...
  • ... دارد و همه روز در آب ايستد و بازرگاني که زن نيکو و کودک گزيند و ...
  • ... زندگاني ملک دراز باد! در روي زمين او را نظيري نمي دانم و در ...
  • ... جماعتي که خويشتن در محل لدات دارند اگر اندک نخوتي و تمردي اظهار ...
  • و چون در اين طريق که اصل و عمده است احتياطي بليغ رفت صدق خدمتگار ...
  • در اين ميان از آن زرگر ياد آورد و گفت: در بهايم اين حسن عهد بود ...
  • چون در جزع با ديگران موافقت نمي نمود دربان او را جفاها گفت. چون ...
  • ... مباهات نمودي ، و در تمني آن روزگار گذاشتي که اين سعادت را ...
  • ... صورت نبندد ، چه در اصل وضع کان حکمت و گنج حصافت است ، و بدين ...
  • ... خداوند عالم را در دين و دنيا بنهايت همت برساناد ، و تمامي بلاد ...
  • گلستان سعدي

  • ... تا بنات نبات را در مهد زمين بپرورد و درختانرا بخلعت نوروزي قباي ...
  • ذکر جميل سعدي که در افواه عوام افتاده است وصيت سخنش که در بسيط ...
  • ... که ذوالفقار علي در نيام و زبان سعدي در کام ...
  • ... زيردستان بپوشند و در افشاي جرائم کهتران نکوشند، کلمه چند به ...
  • ... برخاست که ده درويش در گليمي بخسبند و دو پادشاه در اقليمي نگنجند ...
  • ... و عناد آن گروه در نهاد او متمکن نشده، و در حديثست: مأمن مولود ...
  • ... طايفه اي اوباش محلت در او پيوستند و عقد مرافقت بستند تا بوقت ...
  • بدو دست در سکان کشتي آويخت، چون برآمد بگوشه اي بنشست و قرار گرفت ...
  • ... ملوک عرب رنجور بود در حالت پيري، و اميد از زندگاني قطع کرده که ...
  • ... نمي آرم، بارها در دلم آمد که باقليمي ديگر نقل کنم تا در هر آن ...
  • يکي در صنعت کشتي گرفتن سرآمده بود و سيصد و شصت بند فاخر بدانستي ...
  • في الجمله پسر در قوت و صنعت بر سرآمد و کسي را در آن زمان با او ...
  • ... حضرت پادشاه که در آن سال از سفر دريا آمده بود گفت: من او را ...
  • ... بيشتر بود که وقتي در بيابان مانده بودم اين مرا بر شتر نشاند و ...
  • ... آوردند. خواست تا در حالت مستي با او جمع آيد کنيزک ممانعت کرد. ...
  • ... دريغ داشتن که من در نفس خويش اين قدر قوت و سرعت مي شناسم که در ...
  • ... باري به مجلس سلطان در طعام نخوردي؟ گفت: در نظر ايشان چيزي ...
  • ياد دارم که در ايام طفوليت متعبد بودمي و شب خيز و مولع زهد و ...
  • ... دوستان قديمش که در حالت درويشي قرين او بود، از سفري بازآمد و در ...
  • ... بزرگان بادي مخالف در شکم پيچيدن گرفت و طاقت ضبط آن نداشت. پس بي ...
  • ... کردند که چنين صيدي در دامت افتاد و ندانستي نگاه داشتن. گفت: اي ...
  • پيرمردي جهانديده در آن کاروان بود گفت: اي ياران من ازين بدرقه ...
  • ... اين سخن با کسي در ميان نهي. گفت: اي پدر فرمان تراست نگويم وليکن ...
  • ... ندارد. گفت: هرچه در دل فرود آيد در ديده نکو نمايد ...
  • ... فرتوت بعلت کابين در خانه متمکن بماند. مرد از محاورت او بجان ...
  • ... برفاب بر دست و شکر در آن ريخته و به عرق برآميخته. ندانم به ...