نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.10 ثانیه یافت شد.
ديوان امير خسرو
در
باديه فراق جان دادم
چون تشنه که مرد
در
بيابانها
ولي سوال مرا
در
جواب مي لنگي
مر که
در
شکر آلوده گشت پاي دناب
زان قيامت عالمي
در
جنت است
بنده خسرو تا قيامت
در
عذاب
سر
در
خم چوگانت راضي ست بدين خسرو
آن بخت کرا کارد سر
در
خم بازويت
مکن بيچاره خسرو را ز
در
دور
که او را خود جز اين
در
هيچ نيست
چه درياهاي خون دارم به دل من
يقين
در
جان من
در
يتيم است
بتا، از
در
مران بيچاره اي را
که
در
کوي تو حاجتمند مانده ست
کسان
در
باغ و من
در
گوشه غم
که خسرو را هواي آن نمانده ست
تويي از روز تا شب
در
تماشا
چمن آيينه گلزار
در
دست
ندارم
در
ميان تو سخن هيچ
ولي جان را سخن
در
آن دهانست
نه
در
هجر توام خواب و قرار است
نه
در
عشق توام از خود خبر هست
جان
در
خم زلف تست بنماي
تا بنگرمش که
در
چه بند است
فرياد رسي که
در
همه وقت
بر غمزدگان
در
تو بازست
ماهست رخت
در
آن سخن نيست
قندي است لبت سخن
در
اين است
من به نقد امروز با وصل بتانم
در
بهشت
زاهد بيچاره
در
دل وعده فردا گرفت
مردمان گويند چوني
در
خيال زلف او
چون بود مرغي که عمرش
در
گرفتاري گذشت
قاصد کعبه ز مقصود ندارد خبري
گر چه
در
باديه بيچاره به جان
در
خطر است
از پي دارو
در
ديده کشد خلق شراب
داروي ديده من خاک
در
خمارست
شعله
در
دل يار
در
جان کسي زيد
ناتواني کش تب و حلوا خوش است
گر سخن
در
گوش جانان مي رسد
گفت و گوي هر که
در
عالم خوش است
رنگي از حسن تو
در
روي گل است
وز لب لعلت خيالي
در
مل است
من نخفتم
در
فراقت هيچ گاه
چشم من
در
حسرت آن رو نخفت
سلک
در
گشت مرا ز آب دو چشم
تار هر رشته که
در
دندانست
تا پاي
در
رکاب لطافت نهاده اي
اشکم کدام روز که پا
در
رکيب نيست
هستند
در
دعاي رهي جمله مردمان
بهر نجات عشق و رهي
در
دعاي تست
صفحه قبل
1
...
162
163
164
165
166
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن