167906 مورد در 0.10 ثانیه یافت شد.

ديوان انوري

  • در و دست تو مقصد آمال
    دل و طبع تو مجمع البحرين
  • عرصه همتت چنان واسع
    که در آن عرصه گم شود کونين
  • اي تلف کرده منفقان سخات
    در هم آورده شهور و سنين
  • خواستم گفت در سخن من و تو
    از مکانت نيافتم تمکين
  • آسمان گر به رنگ فيروزه ست
    تن در انگشتري دهد چو نگين
  • کاي به نزديک مدتي من و تو
    در سخي داده داد غث و سمين
  • تا به دور تو در زمانه نبود
    اي زمان تو دور دولت و دين
  • تا ببيني که در نظام امور
    دختر نعش را کند پروين
  • تا ببيني که در عنا و علو
    آسمان را قفا کند ز جبين
  • در صبي از صباي طبع دهد
    طبع دي را مزاج فروردين
  • تو که در چشم تو نيايد کون
    اين زمانش به چشم خويش مبين
  • تا ز تاثير صد قران يابند
    در خم آسمانش هيچ قرين
  • زان که تا بنگري بگيرد از او
    عرصه روزگار در ثمين
  • اوست آن کس که قفل احداثش
    بود بعضي هنوز در زرفين
  • جان پاکت که کاني از معني است
    در سراي حزن مباد حزين
  • ور زمام زمانه باز کشد
    شبش از روز بگسلد در حين
  • هست عريان و در صريرش عقل
    گنجها دارد از علوم دفين
  • نيست غواص و برکشد هردم
    نوکش از بحر غيب در ثمين
  • داشت انديشه کارد از پي مدح
    در مديح تو شعرهاي متين
  • از حسد در دلش کشيد کمان
    وز جفا بر تنش گشاد کمين
  • خسروان دل برقرار ملک آن گاهي نهند
    کاوردشان آسمان در بيعت طغرل تکين
  • کو فريدون گو بيا نظاره کن اندر جهان
    تا ببيني خويشتن در نسبت طغرل تکين
  • کهربا در کاه نتواند تصرف کرد نيز
    بي اجازت نامه اي از حضرت طغرل تکين
  • باز گفتم عادت طغرل تکين در ملک چيست
    گفت انصافست و بخشش عادت طغرل تکين
  • عقل در کوي تو اعراض نمود از فردوس
    طبع با روي تو بيزار شد از حورالعين