167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.

ديوان انوري

  • خصم را در ازاء قدرت تو
    شک مکن حرفها بود موهوم
  • ليک چونان که دفع بوي پياز
    در موازات قهر باد سموم
  • که مرا در فراق خدمت تو
    جان ز غم مظلم است و تن مظلوم
  • شاخ عمر تو در بهار وجود
    سال و مه سبز و مهرگان معدوم
  • باز بر تخت بخت کرد مقام
    باز در صدر ملک گشت مقيم
  • با وقار و سياستش در ملک
    آب و آتش بود حرون و حليم
  • نوک کلک تو بحر مسجور است
    واندرو صد هزار در يتيم
  • بجزو اصل رسيد آفتاب نه گردون
    بخير در نهم آفتاب هفت اقليم
  • اگر خيال تو در خواب ديده مي نشدي
    شبيه تو چو شريک خداي بود عديم
  • کريم ذات تو در طي صورت بشري
    تبارک الله گويي که رحمتيست جسيم
  • به عهد نطق تو نز خاصيت دهان صدف
    نفس همي نزند بل ز ننگ در يتيم
  • مسير کلک تو در معرض تعرض خصم
    مثال جرم شهابست و رجم ديو رجيم
  • بشست خلقت آتش به آب خلق تو روي
    که در اضافه طبع نعامه گشت نعيم
  • ببست باد خزان بادم حسود تو عهد
    که در برابر ابر بهار گشت لئيم
  • وراي لطف خداوند چيست لفظ خداي
    زبان در آن نکنم کان تجاوزيست ذميم
  • مرا ادب نبود خاصه در مقام ثنا
    حليم گفتن کوه ارچه وصف اوست قديم
  • هميشه تا نکند گردش زمانه مقام
    به کام خويش همي باش در زمانه مقيم
  • تکاوراني در زير زين به دولت او
    چو ابر گاه مسير و چو پيل گاه توان
  • ضياء دين خداي آنکه حسن عادت او
    زمانه دارد در زير سايه احسان
  • نه ناشناسي تشبيه خواستم کردن
    سر انامل او را به ابر در نيسان
  • محامد تو همي درنيايدم به ضمير
    مدايح تو همي در نگنجدم به دهان
  • قواي غاذيه را در طباع جاي نبود
    اگرنه جود تو بودي به رزق خلق ضمان
  • ز شوق خدمت خوان تو در تنور اثير
    هزار بار حمل کرد خويش را بريان
  • ز بس خار هجر تو در ديده و دل
    ز خونابه رخسارها چون گلستان
  • کدامين سعادت بود بيشتر زين
    که باز آمدي در سعادات الوان