167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.

ديوان انوري

  • حق آنرا که زبر دست جهاني کردت
    که مرا بيهده بي جرمي در پاي ممال
  • هفته اي هست که در دست تجنيست اسير
    به حديثي که چو موي کف دستست محال
  • ور چنانست که خشنودي تو در آن هست
    کاندرين روز دو عمرم که مبيناد زوال
  • به چنين جرم و تجني که مرا افکندند
    اي خداوند خدا را مفکن در اقوال
  • ايا محامد تو نقش گشته در اوهام
    و يا مآثر تو وقف گشته بر اقوال
  • وگرنه در دو سه موسم ز طبع چون آتش
    قصيده هات بياورد مي چو آب زلال
  • در اين مقابله يک بيت ازرقي بشنو
    نه بر طريق تهجي به وجه استدلال
  • چيده گوش از نطق تو در ثمين
    ديده چشم از کلک تو سحر حلال
  • اي جوانمردي که در ايام تو
    هست کمتر ثروت آمال مال
  • آز را از کثرت برت گرفت
    در طباع اکنون ز استغنا ملال
  • پاي دور فلک و دست قضا
    لنگ در تربيت خصمت و شل
  • در بحر علم کشتي علم تو مي رود
    بي بادبان عشوه و بي لنگر حيل
  • در باغ علم همچو گل نوشکفته باش
    دشمنت چو به برگ گل تر درون جعل
  • به مثالي که به چيزيش مثل نتوان زد
    جز به عالي در دستور جهان صدر اجل
  • بس بقايي نبود خصم ترا در دولت
    چه عجب رايحه گل ببرد روح جعل
  • بنده ساليست که تا در کنف خدمت تو
    غم ايام نخوردست چه اکثر چه اقل
  • لله الحمد که تا حشر نمي بايد بست
    در قطار تعبش نيز نه ناقه نه جمل
  • انتقام تو نه آن اخگر اخترسوزست
    که در امعاي شترمرغ پذيرد تحليل
  • تا توانند که در تربيت روح نهند
    آب حيوان را بر آتش دوزخ تفضيل
  • فلک از رشک رتبت و شرفت
    در ازل جامه رنگ کرده به نيل
  • تويي آن کس که در سخا آيد
    پشه تو به چشم گردون پيل
  • منم آن کس که در سخن شايد
    موزه من زمانه را منديل
  • گرچه در هر سخن نهد فلکم
    بر جهان و جهانيان تفضيل
  • زهره در بزم خسرو از پي لهو
    به کفي بربط و به ديگر جام
  • دلو کيوان در اوفتاده به چاه
    ماهي مشتري رميده ز دام