167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.

تذکرة الاوليا عطار

  • ... گفت: «فراغت دل در خالي بودن است از آنچه اهل دنيا دست در او زده ...
  • ... شود: يکي به تفکر در امور که: چگونه آن را تدبير کرده است؟ و ديگر ...
  • و او خود در ابتدا قباء سياه داشت تا آن گاه که پرتو جمال اين حديث ...
  • ... سالهاي دراز شب نمک در چشم کشيدي تا در خواب نشود، و گويند که: ...
  • ... خلوتي دارم که شبلي در آن خلوت، در ميانه نبود». و گفت: «هفتاد ...
  • گرده يي در گرفت. مرد نابينا از دست او بازستد و او را جفا گفت. ...
  • ... مانم برآوردي و در جهانم آواره کردي و از خويش و پيوندم جدا ...
  • ... جهد نمايي، پس تو در چيزي زهد مي کني؟ در آنچه تو را خواهد بود يا ...
  • ... : «نفسي که بنده در موافقت مولي بر آرد، فاضلتر و بهتر از عبادات ...
  • ... خير خواهد علم را در جوارح تو نگاه دارد و اندامهاي تو يک به يک ...
  • ... کبار مشايخ گفت: «در مرو ابليس را ديدم که خاک بر سر مي کرد. گفتم ...
  • ... گفت: «روزي درويشي در خانقاه آمد که: گوشه ي با من پردازيد تا ...
  • ... ايستادگي نبود با خداي در بدايت نتواند نشست با او در نهايت، و در ...
  • ... «مريد آن است که در عمر خويش نخسبد و مرد آن که يک ساعت نخسبد و ...
  • و در مناجات مي گفتي که : «مرا رسوا مکن که بسي لافها زده ام از تو ...
  • چون در ميان شهر رسيدم گفتند: مردمان سنگ بر بام آورده اند تا در ...
  • ... برآري و خلق را در عرصات حاضر کني من در آن موقف پيراهن بوالحسني ...
  • ... گفت: «چه گويند در مردي که قدم نه به ويراني و نه به آباداني، و ...
  • و گفت: «در روز مردم به روزه و به شب در نماز بود به اميد آن که به ...
  • ... آدميان و ديداري است در ملايکه وهمچنين در جنيان و در جهنده و ...
  • ... پديد آورد بهشت در طلب من است و دوزخ در خوف من؛ واگر بهشت و دوزخ ...
  • ... چکيد به دهانم و در باطنم حلاوت پديد مي آمد». و گفت: «به خواب ...
  • ... «از آن آب محبت که در دل دوستان جمع کرده است اگر قطره يي بيرون ...
  • ... - عليه السلام - در بهشت شود خلقي بيند بسيار، گويد: الهي اينان به ...
  • و گفت: «هر چه در هفت آسمان و زمين هست به تن تو در است کس مي بايد ...
  • و گفت: «در شب بايد که نخسبم و در روز بايد که نخورم و نخرامم پس ...
  • ... دريا که خلق را در آن گذر نيست. آتشي است که جان را در او گذر ...
  • ... را يکي بود، که در عالم توحيد همه يکي بود. در توحيد کوش چندان که ...
  • ... انديشه که به دون خدا در دل آيد آن را از دل مي رانم، که من در ...
  • که ظاهرم اينجا در خواب مي شد و ابوالحسن به بهشت تماشا مي کرد و ...
  • ... موضع فرياد رس: يکي در وقت جان کندن، دوم در گور، سيم در قيامت، ...
  • ... تعالي - مومنان را در دنيا بدآنچه ايشان را در آخرت خواهد بود دو ...
  • ... قوم اند که خير در غير نبينند و دانند که راه به خداي بسيار است ...
  • ... نبودي گرد آن گشتن و در فنون علوم به کمال بود و رياضت و مجاهدت ...
  • ... ،نگردد. حق - تعالي - در صفت بيگانگان اين گفت: اموات غير احياء - ...
  • ... است که معبودي که در پيراهن وي است قهر کند و جهد در قهر کردن ...
  • راه اهل حقيقت در عدم است. تا عدم قبله ايشان نيايد راه نيابند و ...
  • ... «همه چيزهايي که در تصرف اسم آمد و در حيز وجود، کمتر از ذره يي ...
  • ... گيرد، پس او خود در بند من است تا من چه کنم، نه، بل که دوستان در ...
  • ... نيايد تا اعراض را در سر او اثري بود و شواهد را در دل او خطري، ...
  • و گفت: «در جمله صفت ها رحمت است مگر در محبت که در او هيچ رحمت ...
  • ... بندگي کردن از او در بخواهند و حقيقت حق - تعالي - بدانستن، از هر ...
  • زندگاني در مشاهده ايشان ناخوشي بود ونقصان روح، اگر سخن گويند به ...
  • ... عالم زمانه بود و در علم طريقت يگانه بود و از کبراء اصحاب جنيد ...
  • چون اين در خاطر من بگذشت در حال تو چشم در قنديل افکندي. و گفتي ...
  • ... مي دارم ». و گفت در معني اين حديث که ان الشيطان يجري مجري الدم ...
  • نقل است که در اول بيست سال عزلت گرفت در بيابانها، چنان که در اين ...
  • ... تو مي گفتي؟ گفت: در خواب چنان ديدمي که ما به جايي بوديمي بلند و ...
  • ... اعتقاد من جهت بود در حق - تعالي - تا آن وقت که در بغداد آمدم و ...
  • ... گويي؟ گفت: «گويم در آن حالت که در ازل بود». گفت: «اگر گويد در ...
  • ... عروس سرافراز که در ميان نشسته اي و خود را چون عروس جلوه مي دهي ...
  • ... آرند که گفت: «تو در ميان دو نسبتي: يکي نسبتي به آدم - عليه ...
  • ... چنان که همه شب در کار بودمي و همه روز در تکرار.تا يک بار به درس ...
  • ... بيرون نگاه مي کردم. در گوشه آن مسجد در نماز ايستاد. چون از نماز ...
  • ... ابوسعيد هفت سال ديگر در بيابان گشت و گل کن مي خورد و باسباع مي ...
  • ... اولم يکف بربک؟ نوي در سينه ما پديد آمد و حجابها برخاست تا هر که ...
  • ... ابوالعباس او را در برابر خود خانه داد و شيخ پيوسته در آن خانه ...
  • ... است که پيري گفت: «در جواني به تجارت رفت. در راه مرو چنان که ...
  • ... ، سگان محله روي در وي آورده اند و در وي مي افتند». استاد با خود ...
  • نقل است که در سرخس جواني بود واله گشته و نماز نمي کرد. گفتند: ...
  • سفرنامه ناصر خسرو

  • ... از جمله متصرفان در اموال و اعمال سلطاني، و به كارهاي ديواني ...
  • ... رسيديم، به دره اي در نهاده بود. آنجا عسل خريديم صد من به يك ...
  • و بر در مسجد، ازدست راست، سنگي در ديوار است بالاي آن پانزده ارش ...
  • اخلاق الاشراف عبيد زاکاني

  • ... چون پهلواني را در معرکه بکشند هيزگان و مخنثان از دور نظاره کنند ...
  • اگر من خود نيز در خواب با شما نمايم و همين التماس بکنم بدان ...
  • ... عاقبت عمر بي فايده در سر آن کار کند؛ چنانکه فرهاد بيستون را کند ...
  • ... فاضل. ناگاه دل در دخترکي ليلي نام بست. در وفاي او زندگاني بر او ...
  • کليله و دمنه

  • در جمله گوسپند را بگذاشت و برفت و آن جماعت بگرفتند و ببرد. و اين ...
  • ... شناخت که تقدير در حق وي چگونه رانده شده است و او را مترصد سعادت ...
  • تذکرة الاوليا عطار

  • ... چيز از هر دو کون در دل او، از بهر آن که دل او پر بود از ذکر حق ...
  • ... به ورع و تقوي، و در علم فقه وعلم حديث درجه عالي داشت و در عيوب ...
  • ... اين طايفه بود و در موعظه کلماتي عالي داشت چنان که کسي نيکوتر از ...
  • و در آخر نامه نوشت که : «اين نامه يي است که از عمروبن عثمان و از ...
  • و اغلب مشايخ در کار او ابا کردند. و گفتند: «او را در تصوف قدمي ...
  • ... فکر آيتي بود و در انواع علم خطره داشت و در تصوف صاحب تصنيف بود ...
  • سفرنامه ناصر خسرو

  • ... روحه ساخته است. و در آن حدود مردم را ديدم كه در كوه مي‌گرديدند ...
  • ... شخصي شنيدم كه گفت در درياي تلخ، كه درياي لوط است، چيزي مي‌باشد ...
  • صفت گشودن در كعبه شرفهاالله تعالي. كليد خانه كعبه گروهي از عرب ...
  • ... بسيار عمارات عجيب در آنجا بكرد و بفرمود و از جمله چراغداني ...
  • اخلاق الاشراف عبيد زاکاني

  • ... آنکه امروز تا شخص در کودکي تحمل بار غلامبارگان و اوباش نکرده ...
  • ... مردم راست آيد آن در لفظ آرد. مثلا اگر بزرگي در نيمشب گويد که ...
  • سفرنامه ناصر خسرو

  • ... شدن و آن بيست گز در پانزده باشد، و سقف سنگين بر ستون هاي رخام و ...
  • و در شهر مصر- غير قاهره- هفت جامع است چنانكه به هم پيوسته است و ...
  • کليله و دمنه

  • ... نمودند، و مثالهاي او در ممالک بر اطلاق نفاذ يافت، و جباران ...
  • ... گذشته که نام ايشان در مقدمه اين فصل آورده شده ست از اين نوع ...
  • و اين معاني در تو جمع است ، و مقرر شد که دوستي تو با من از براي ...
  • ... بعضي بطريق ارث دست در شاخي ضعيف زده و طايفه اي از جهت متابعت ...
  • در جمله کار من بدان درجت رسيدکه بقضاهاي آسماني رضا دادم و آن قدر ...
  • ... چون دمدمه دمنه در شير اثر کرد گفت :در اين کار چه بيني ؟ جواب ...
  • ... مخدوم را بي حاجت در کارزار افگند و خردمندان در حال قوت و استيلا ...
  • چون کسي در حق وي سخني نگفت مقدم قضات روي بدو آورد و گفت: اگر چه ...
  • ... خردمند بايد که در اين حکايات بنور عقل تاملي کند ، که دوستي ...
  • و منزلت مال را در دل از درجت سنگ ريزه نگذراند ، که اگر خرج کند ...
  • ... لايظفر» تا يک شب دزد در خانه ايشان رفت. بازرگان در خواب بود. زن ...
  • گفت :اقتداي من در همه ابواب بمحاسن اخلاق و مکارم عادات ملک بوده ...
  • در جمله بر وي دميد تا بوزنه توسني کم کرد و زمام اختيار بدو داد. ...
  • ... يک مزاج دارد ، و در دل تو از من جراحتي افتاد که بلطف چرخ و رفق ...
  • ... شجاعت، خويشتن را در جنگ و کارهاي صعب اندازند و کشته گردند ، و ...
  • ... سريرت بيک تودد قدم در ميدان مخالصت نهد و بناي دوستي و مصادقت را ...
  • ... امکان تواند بود که در مراعات جوانب لطفي بجاي آرد و در طلب رضا و ...