نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.
ديوان انوري
عيد فرخنده و
در
عيد به رسم قربان
سر بريده عدويت همچو شتر زار و نزار
آب گردد همچو آتش
در
دهان آن کسي
کو ندارد همچو باد از خاک درگاهش مدار
هست اندر دست آب و گوش آتش
در
جهان
باد تاثيرش سوار و خاک عدلش گوشوار
کي شدندي آب و آتش
در
جهان هريک پديد
گر نگشتي باد اقبالش درين خاک آشکار
دوش
در
هجر آن بت عيار
تا به روزم نبود خواب و قرار
يار چون نالهاي من بشنيد
گفت با من به سر
در
آن شب تار
خاص سلطان اغلبک آنکه کفش
در
سخا هست همچو ابر بهار
پيش او مار و مرغ
در
صف جنگ
تحفه و هديه از براي نثار
آنکه
در
ديده تو دارد قدر
وانکه بر درگه تو يابد بار
عالمي را چو از تو شاکر ديد
گشت
در
دام خدمت تو شکار
پاي بدگوي حاسدت
در
بند
سر بدخواه و دشمنت بر دار
شبي گذاشته ام دوش
در
غم دلبر
بدان صفت که نه صبحش پديد بد نه سحر
نوبت ملک پنج کن که شدست
دشمن تو چو مهره
در
ششدر
کرد بيرون ز دست محنت پاي
برد
در
دولتت به کيوان سر
مدتي شد که تا بدان اوميد
چشم دارد به راه و گوش به
در
حلقه
در
گوش چرخ کرده هرآنک
کرد بر وي عنايت تو نظر
نامه اي بر رقمش آه عزيزان پيدا
نامه اي
در
شکنش خون شهيدان مضمر
کارها بسته بود بي شک
در
وقت و کنون
وقت آنست که راند سوي ايران لشکر
دايمش فخر به آنست که
در
پيش ملوک
پسرش خواندي سلطان سلاطين سنجر
خبرت هست که از هرچه درو چيزي بود
در
همه ايران امروز نماندست اثر
شاد الا بدر مرگ نبيني مردم
بکر جز
در
شکم مام نيابي دختر
مسجد جامع هر شهر ستورانشان را
پايگاهي شده نه سقفش پيدا و نه
در
خلق را زين حشر شوم اگر برهاني
کردگارت برهاند ز خطر
در
محشر
گر مکرر بود ايطاء
در
اين قافيتم
چون ضروريست شها پرده اين نظم مدر
پس
در
ملامت آمد کين چيست مي کني
يزدانت به کناد که کردست خود بتر
صفحه قبل
1
...
1612
1613
1614
1615
1616
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن