167906 مورد در 0.06 ثانیه یافت شد.

ديوان انوري

  • اين مناصب که ديده اي جزويست
    کار کلي هنوز در قدرست
  • بالله ار گرد دامن تو سزد
    هرچه در دامن فلک گهرست
  • در دو حالت که ديد يک آلت
    که همو ناوک و همو سپرست
  • با سر خامه تو آمده گير
    هرچه در قبضه قضا ظفرست
  • گر کند دست در کمر با کوه
    کينت کز پاي تا به سر جگرست
  • که به سوراخ غور کين تو در
    به مثل موش ماده شير نرست
  • که مرا در وفاي خدمت تو
    گر به شب خواب و گر به روز خورست
  • پيش دست و دل تو ناچيزست
    هرچه در بحر و کان زر و گهرست
  • دم و کلک تو در بيان و بنان
    گرچه بر يار و خصم نفع و ضرست
  • به دعايي که کرد نوح نجي
    که در آفاق از آن هنوز اثرست
  • حق داود و لطف نعمت او
    که ترا در بهشت منتظرست
  • به نماز و نياز يعقوبي
    در غم يوسفي کش او پسرست
  • که مرا در وفاي خدمت تو
    نه به شب خواب و نه به روز خورست
  • چون به عالم تويي مرا مقصود
    از در تو بگو دگر گذرست
  • قبه اي کز نواي مطرب او
    کوه را در سر از صدا سورست
  • ناصر دين حق که رايت دين
    تاکه در فوج اوست منصورست
  • جرعه جام حکم او دارد
    باد از آن در مسير مخمورست
  • کشف اسرار مي کند به رموز
    به رموزي که در منثورست
  • تا که مقدور حل و عقد قضا
    در حجاب زمانه مستورست
  • دست فرسود حل و عقد تو باد
    هرچه در ملک دهر مقدورست
  • مرده را زنده چون کند به صرير
    در او گرنه نايب صورست
  • کلکيست که در نظم جهان خاصه ممالک
    تا عدل و ستم هست بشيرست و نذيرست
  • در رجم شياطين ممالک چو شهابيست
    کاندر سر او مايه صد چرخ اثيرست
  • اين مرتبه زان يافت که در نظم ممالک
    جايش سر انگشت گهربار وزيرست
  • در ملک کمال تو همه چيز بيابند
    آن چيز که آن نيست ترا عيب و نظيرست