167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.

شاهنامه فردوسي

  • به گفتار ترسا نگر نگروي
    سخن گفتن ناسزا نشنوي
  • گذارم بدين مسيحا شوم
    نگيرم بخوان واژ و ترسا شوم
  • ديوان خاقاني

  • زبان روغنينم زآتش آه
    بسوزد چون دل قنديل ترسا
  • ديوان سلمان ساوجي

  • پير ما، شارع مسجد، بگذاشت
    راه، بر کوچه ترسا، انداخت
  • الهي نامه عطار

  • يکي ترسا کميتي تنگ بسته
    بر آن زين مرصع برنشسته
  • ديوان فرخي سيستاني

  • تا نمازست مايه مؤمن
    تا صليبست قبله ترسا
  • ديوان مسعود سعد سلمان

  • دلم از نيستي چو ترسا نيست
    تنم از عافيت هراسانيست
  • مثنوي معنوي

  • جهل ترسا بين امان انگيخته
    زان خداوندي که گشت آويخته
  • ديوان ناصر خسرو

  • ايشان پيمبران و رفيقانند
    چون دشمني تو بيهده ترسا را؟
  • همه برزگاران اويند يکسر
    مسلمان و، ترسا که زنار دارد
  • کليله و دمنه

  • در جمله شاه زاده را با بچه مرغ الفي تمام افتاد ، پيوسته با او ...
  • ديوان مسعود سعد سلمان

  • بچه آفتاب تاباني
    نايب آفتاب تابان باش
  • کليله و دمنه

  • و چهارم برزيگر بچه اي توانا ، با زور ، و در ابواب زراعت ، بصارتي ...
  • شگال پرسيد که :بچه طريق قدم در اين کار خواهي نهاد؟ گفت :مي خواهم ...
  • تذکرة الاوليا عطار

  • ... حال بود؟». گفت: «در خاطرم آمد که در بغداد چندين بشر نام باشد: ...
  • کليله و دمنه

  • ... ديگر جانب آن را در گذشته سابقه اي توان شناخت يا در مستقبل صورت ...
  • ... الف گرفته است و در مقاسات شدايد خو کرده در اين حوادث زندگاني ...
  • ... گفت: اي خواهر ، در سخن تو چگونه ريبت و شبهت تواند بود ، و در ...
  • تذکرة الاوليا عطار

  • آن حافظ قرآن، آن واعظ اخوان، آن زاهد متمکن، آن عابد متدين، آن ...
  • ... قبول کردي؟». و در خشم شد و آن بچه را بکشت و پاره پاره کرد) و هر ...
  • پيام مشرق اقبال لاهوري

  • ماهي بچه را سوز سخن چهره برافروخت
    شاهين بچه خنديد و ز ساحل به هوا خاست
  • ديوان اوحدي مراغي

  • فکر کردم که بگويم: بچه ماني تو؟ وليکن
    متحير نه چنانم که بدانم: بچه ماني؟
  • ديوان انوري

  • جادويي کردن جادو بچه آسان باشد
    نبود بط بچه را اشنه دريا دشوار
  • آورد زري عماد رازي بچه را
    تا بنمايد عمود رازي بچه را
  • رازي بچه هر شبي عمادالدين را
    بردار کند چنان که غازي بچه را