نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.06 ثانیه یافت شد.
ديوان انوري
دل گم نشود
در
آنچنان زلف
کز فتنه جهان به هم برآمد
کانديشه به حلقه ايش درشد
کم گشت و چو حلقه بر
در
آمد
بي رنگ رخ تو چون برد حسن
ماه آمد و
در
برابر آمد
هر خط که خريطه دار او داشت
در
حسن همه مزور آمد
مرا زلفت عمل فرمود
در
عشق
همه درد دلم زو حاصل آمد
همه روي زمين ياري گزيدم
وليکن
در
وفا سنگين دل آمد
در
ناحيت دلها با عشق تو شد والي
جز شحنه عشقت را فرمان بنمي ماند
زين دست عمل کاکنون آورد غم عشقت
آن کيست که
در
عشقت حيران بنمي ماند
در
حقه جان بردم غم تا بنداند کس
هرچند همي کوشم پنهان بنمي ماند
آري همه دولتي گران آيد
چون پاي غم تو
در
ميان آمد
از دست زمانه داستان گشتم
چون پاي دلم
در
آستان آمد
کرانه کردي از من تو خود ندانستي
که دل ز عشق تو يکباره
در
ميان آمد
رخ خوبت خداي مي داند
که اگر
در
جهان به کس ماند
در
جهان برنيايد آب به آب
عشقت ار آب بر جهان راند
در
غم تو سر همي ز پاي ندانم
گر تو نداني مدان خداي تو داند
رغم کسي را به خانه
در
چه نشيني
کاتش دل را به آب ديده نشاند
در
آن مکوش که آتش ز من برانگيزي
که آب ديده من آتش تو بنشاند
هر نفس از چرخ ماه را به تعجب
چشم
در
آن روي چون نگار بماند
تا گرفتم آشنايي با غمت
در
جهان بيگانه و خويشم نماند
گر با همه کس چنين کند دل
يک دلشده
در
جهان نماند
در
جهان يک آشنا نگذاشت چرخ
چرخ را گويي جز اين کاري نماند
انوري با خويشتن مي ساز ازآنک
در
ديار يار دياري نماند
گل رخسار تو چون دسته بستند
بهار و باغ
در
ماتم نشستند
صبا را پاي
در
زلف تو بشکست
چو چين زلف تو بر هم شکستند
که
در
هر گلستانش گاه و بي گاه
ز غمزه ت يک جهان ترکان مستند
صفحه قبل
1
...
1582
1583
1584
1585
1586
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن