167906 مورد در 0.08 ثانیه یافت شد.

ديوان انوري

  • ولي در پاي تو گشتم بدان بوي
    که عهدت همچو عشقم پايدارست
  • چو گويم بوسه اي گويي که فردا
    کرا فرداي گيتي در شمارست
  • در تاب شدي که گفتم از تو
    جز درد مرا چه يادگارست
  • گرچه در عين کمالست از نکويي گوييا
    از وراي آن کمال او کمالي ديگرست
  • ره بيرون شد از عشقت ندانم
    در هر دو جهان گويي فرازست
  • در اين ماتم سرا يعني زمانه
    بسا عيد و عروسي کز تو بازست
  • در کوي وفاي تو به انصاف
    يک دل به هزار جان دريغست
  • غمگنان را هر زمان در کنج عشق
    ياد نام دوست صحرايي خوشست
  • عمرها در رنج چون امروز و دي
    بر اميد بود فردايي خوشست
  • کار دل از آرزوي دوست به جانست
    تا چه شود عاقبت که کار در آنست
  • عشوه دهد چون جهان و عمر ستاند
    در غم او عشوه سود و عمر زيانست
  • عاشقي اي انوري دروغ چگويي
    راز دلت در سخن چو روز عيانست
  • خوشترم آن نيست که دل برده اي
    دل در جان مي زند آن خوشترست
  • اين همه هست و تو نه با انوري
    وين همه در کار جهان خوشترست
  • دستم نرسد همي به شادي
    تا پاي غم تو در ميانست
  • با آنکه نشان نمي توان داد
    کز وصل تو در جهان نشانست
  • گفتم که به تحفه پيش وعده اش
    جان مي نهم ار سخن در آنست
  • دل گفت که بر در قبولش
    هرچه آن نرود به دست جانست
  • ساقيا در ده آن ميي که ازو
    آفت عقل و راحت جانست
  • غم عشق تو در جان هيچ کم نيست
    چه جاي کم که هر ساعت فزونست
  • به وجهي خون همي بارم من از دل
    که در عشق توام غم رهنمونست
  • تويي کز زلف و رخ در عالم حسن
    ترا هم نيم شب هم چاشتگاهست
  • بسا خرمن که آتش در زدي باش
    هنوزت آب خوبي زير کاهست
  • پي عهدت نيايد جز در آن راه
    کز آنجا تا وفا صد ساله راهست
  • ز عشوت روز عمرم در شب افتاد
    وزين غم بر دلم روز سياهست