نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.14 ثانیه یافت شد.
جام جم اوحدي مراغي
هر ستم کز چنين پسر باشد
همه
در
گردن پدر باشد
پدرش را چو شد ز حال خبر
زود
در
بيشه شد که: واي پسر!
اولين حقت اين بود به درست
که کني
در
سيه سپيدش چست
هر که از پرورنده رنج نديد
در
جهان جز غم و شکنج نديد
خورش خرس يا شغال شود
يا
در
آن بيشه پايمال شود
خرس نيزار خورد به ناچارش
زود
در
کخ کخ اوفتد کارش
ز تفش سنگ
در
خروش آيد
آهن از تاب او به جوش آيد
تن او را به سيخ گردانند
تا صدش بار
در
نور دانند
دست استاد و رخ سياه کند
در
و بام دکان تباه کند
سال و مه جفت ناخوشي گردد
در
دو بوته دو آتشي گردد
از وجودش اثر بجا نهلند
خاک او نيز
در
سرا نهلند
در
حيات به غم کنند انگشت
تا ز دودش سياه گردي و زشت
روزش از چپ و راست تير زنان
شب
در
آن خانهاي پيرزنان
لايق دست مير و شاه شود
در
خور مسند و کلاه شود
گر تو خود را
در
آن ميان بيني
نبري بهره اي، زيان بيني
گر چه
در
آب و نانتند اينها
بتو از حق امانتند اينها
گر نه با کردگار
در
جنگي
بار اين عاجزان مکن سنگي
من شنيدم که
در
شبان دراز
با وجود چنان حضور و نماز
زهر بر روي و زهر
در
کاسه
چون نگيرد خوردنده را تا سه؟
خوردن رزق خويش و منت خلق
زهر خور، نان چه مينهي
در
حلق؟
او خطابت کند که: خوش گفتي
در
معني به مدح ما سفتي
گر چه
در
فضل بودشان پيشي
شعرا را به همت از بيشي
در
رخ او چو پسته خندانم
گر چه از پست ميدهد نانم
دوستي را يگانه شو با دوست
از صفا چون دو مغز
در
يک پوست
تا ميان دو دوست فرقي هست
هم چنان
در
ميانه زرقي هست
صفحه قبل
1
...
1559
1560
1561
1562
1563
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن