167906 مورد در 0.08 ثانیه یافت شد.

جام جم اوحدي مراغي

  • که مکن زان در اوحدي را دور
    يارمنديش کن ز عالم نور
  • ز کرم يک نظر به کارش کن
    در دو گيتي بزرگوارش کن
  • در تو اين گردش چنين دايم
    هم ز شوقيست، تا شدي قايم
  • در چه کاري که خود درنگت نيست؟
    يا چه چيزي که هيچ رنگت نيست؟
  • ميکني در جهان اثر بيخواست
    خواهش خود به کس نگويي راست
  • در نداري، که آيمت بر بام
    سر نداري، که آيي اندر دام
  • در سر هر کرشمه شان کاري
    هر نگه کردني و بازاري
  • هر کسي را که اين صفت ازليست
    در کرامات پادشاه وليست
  • اين يقين درست کو را هست
    تيغ و گرزي چه بايدش در دست؟
  • ز صفش نام بده چتر و علم
    در کفش کام ديده تيغ و قلم
  • خسروي طاهر و وزيري پاک
    هر دو در دين مبارز و چالاک
  • آن چو ماهست بر سپهر جلال
    وين چو مهرست در جهان کمال
  • زهره در بزم آن کژ آهنگي
    ماه با عزم اين کهن لنگي
  • سر اين با خداي و خلق درست
    سير آن در رضاي خالق چيست
  • دو جهانند هر تني به هنر
    بل دو جانند در تني مضمر
  • کف او را دو کون يکشبه خرج
    در سر انگشت او دو گيتي درج
  • دل و دستش بداد داد جهان
    در سر او نرفت باد جهان
  • سفره چرخ و نان شطرنجي
    چيست تا در سماط او سنجي؟
  • کشور ظلم و جور غارت کرد
    ملک او ازو روي در عمارت کرد
  • جفت خاک در تو طاق فلک
    آستانت به از رواق فلک
  • از تو دين را نظام خواهد بود
    در تو مهدي امام خواهد بود
  • به مسافر در اين سراي سرور
    منبرت سدره را نموده ز دور
  • کرده هر شب ز گنبد نيلي
    در هواي تو ماه قنديلي
  • زير اين قبه هاي خرگاهي
    در عرق رفته گاو با ماهي
  • از شعاع تو در شب تيره
    مسجد بصره را بصر خيره