نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.08 ثانیه یافت شد.
منطق العشاق اوحدي مراغي
تو آتش ميزني
در
خرمن خويش
نداني اين و آنت را بسوزد
دل آن بي وفا
در
بند ما نيست
دگر بارش سر پيوند ما نيست
مرا حالي چو زلفت پيچ
در
پيچ
خيالي چون دهانت هيچ بر هيچ
تني دارم، که نفروشم به جانش
دلي چون سنگ خارا
در
ميانش
تو مهر ديگري
در
سينه داري
که با من بيگناه اين کينه داري
چو
در
عشق تو نيکو خواه باشند
روا باشد، اگر پنجاه باشند
اگر صد کس بميرد
در
بلا چيست؟
بديشان ميرسد، محنت ترا چيست؟
به دست من ندادي زلف و بامن
به مويي
در
گرفتي، ياد مي دار
مرا درويش ديدي، رفتي از غم
رخم
در
زر گرفتي، ياد مي دار
دل من ريش کردي، ديگري را
چو جان
در
بر گرفتي، ياد مي دار
چو ديدي
در
سر من سوز مهرت
ز کين خنجر گرفتي، ياد مي دار
سمن بر تند شد از گفتن او
بجوشيد از غضب خون
در
تن او
چو من
در
ملک خوبي پادشاهم
ز لب شکر بدان بخشم که خواهم
به هر جرمي ميآور
در
گناهم
که گر شهري بسوزم پادشاهم
برون آور، ترا گر حجتي هست
که نتوان با تو دل
در
ديگري بست
اگر جان مي نهي
در
آستينم
و گر سر ميزني بر آستانم
نخواهم
در
تو پيوستن بياري
تو خواهي گريه ميکن، خواه زاري
مشو
در
بند او کز مهر دورست
نمي خواهد ترا، آخر نه زورست
هزيمت رفته را
در
پي نپويند
حديث قليه با سيران نگويند
مکن
در
پاي هجران پايمالم
ازين بهتر نظر مي کن به حالم
تو خوبي، ترک بايد کرد زشتي
در
دوزخ فرو بند، اي بهشتي
من از عشق تو با غمهاي دلسوز
من از هجر تو
در
شبهاي تاري
بگفتا: بلبلي کز من زند لاف
بر من به ز ده سيمرغ
در
قاف
پري، با آنکه واقف مي شد از دوست
در
آن معني که حق با جانب اوست
به حيلت ها به دامم
در
کشيدي
چو پايم بسته ديدي سر کشيدي
صفحه قبل
1
...
1548
1549
1550
1551
1552
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن