نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.06 ثانیه یافت شد.
ديوان اوحدي مراغي
پيمانه بده، که مرد پيمانه منم
در
دام زمانه مرغ اين دانه منم
در
سايه زهد سرد بودن تا چند؟
وقتست که آفتاب رويي گيريم
روي تو ز حسن لافها زد به جهان
لعل تو ز لطف طعنها زد
در
جان
اي قاعده تو مشک
در
مو بستن
پاي دل ما به بند گيسو بستن
اي خرمن ماه خوشه چين رخ تو
خوبي همه
در
زير نگين رخ تو
اين مايه خيال او، که
در
چشم منست
با اشک ز ديدگان فرو بارم و رو
صندوق طلسم را همي ماني تو
صد گنج گشاده
در
طلسمت بسته
يک شهر بجست و جوي آن دوست همه
بگذشته ز مغز و
در
پي پوست همه
در
هر مويي نشانه اي هست از تو
آنگاه نشان به هيچ رويي ز تو نه
آن درد، که با پاي تو کرد آن چستي
در
کشتن خصمت ننمايد سستي
در
عشق تو از سر بنهادم هستي
زين پس من و شوريدگي و سرمستي
با روي تو حالي و حديثي که مراست
در
نامه نبشتم که زبانم بستي
خصمان تو بي مرند،
در
معرضشان
آخر به مراغه اي چه گرد انگيزي؟
تا عمر مراغه بود هرگز ننشاند
مانند تو سرو
در
کنار صافي
صد بار ز حق دور کنندت به قفا
گر يک سر موي روي
در
خلق کني
تا کي ز براي زر و سيم دنيا
بر اسب نشيني، به
در
شاه روي؟
در
صورت آدم ار فرشتست تويي
ور آدمي از روح سرشتست تويي
در
عيش قديم، ار قدمي خواهم زد
هم با تو زنم، که يار ديرينه تويي
منطق العشاق اوحدي مراغي
به نام آنکه ما را نام بخشيد
زبان را
در
فصاحت کام بخشيد
در
آن ايام کز من دور شد بخت
سراسر کار من بي نور شد سخت
در
ايام جواني پير گشته
چو عنقا رفته، عزلت گير گشته
نه قوت را مجالي
در
مزاجم
نه دانش را وقوفي درعلاجم
ز من ده نامه اي
در
خواست ميکرد
ز هر نوعي شفيعان راست ميکرد
حديثي تازه کن از سينه نو
سماطي
در
کش از لوزينه او
بگفتم
در
محبت چند نامه
که از ذوقش به سر ميگشت خامه
صفحه قبل
1
...
1546
1547
1548
1549
1550
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن