نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.08 ثانیه یافت شد.
ديوان اوحدي مراغي
گر نشاني ز جفا چون مژه تيرم
در
چشم
ديده من نشکيبد ز لقاي تو هنوز
گفته بودي که : دوايي بکنم درد ترا
ما
در
آن درد به اميد دواي تو هنوز
در
حلقه عاشقان چو ابريشم چنگ
تا راست نگردي تو بننوازندت
در
کارگه غيب چو نقاش نخست
جوينده نقش خويشتن را مي جست
بر لوح وجود نقشها بست و
در
آن
چون روشن گشت نقش آن جزو بشست
دلدار مرا
در
غم و اندوه بکاست
يک روز برم به مهر ننشست و نخاست
ما را دل سخت تو
در
آيينه نرم
ماننده سنگ از آب صافي پيداست
خود راز من سبک بهايي چه بود؟
در
جنب چنان گران پسندي که تراست؟
روي تو بکندند، نگويد پدرت
در
خانه، که: روي پسرم کنده چراست؟
تاريکي آب صافي از سيل نبود
در
جنب رخ تو آب صافي تيره است
در
پاي تو افتاد و شکستش سر از آنک
آشفته ز بالاي بلند افتادست
کس لاف غم تو، اي پريوش، نزدست
تا
در
دل او مهر تو آتش نزدست
موريست که بر کنار بادام نشست
پيداست که
در
لب تو شکر تنگست
با ما دمش ار به مهر يکتاست بهست
سيب زنخش چو
در
کف ماست بهست
اي طلعت نور گسترت به
در
بهشت
بشکسته سراي حرمت قدر بهشت
دلدار چو
در
سينه دل نرم نداشت
آزرد مرا و هيچ آزرم نداشت
از سايه خرپشته ميمون فلک
در
پشته نگه کن که چه سرسبزي يافت؟
دل
در
غم او بکاست، مي بايد گفت
اين واقعه از کجاست؟ مي بايد گفت
بنمود بمن يار ميان، يعني هيچ
در
پاش فگندم دل و جان، يعني هيچ
گويند که:
در
مدرسه تحصيلت چيست؟
فکر دهن تنگ دهان، يعني چه
زلف طرب و طره دستار مراد
ماننده دستارچه
در
دست تو باد!
شمع از دل سوزنده خبر خواهد داد
وين آتش اندرون به
در
خواهد داد
اي ماه، غمت جامه دل
در
خون برد
ناديده ترا رخت دل ما چون برد؟
در
زير لبت سياه کارانه نشست
تا آن لب ساده دل ترا سوسو کرد
بر ما ستم او چه گذرها که نکرد؟
در
دل غم عشقش چه اثرها که نکرد؟
صفحه قبل
1
...
1544
1545
1546
1547
1548
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن