نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.09 ثانیه یافت شد.
ديوان اوحدي مراغي
گرچه کميابي کسي
در
صبحدم ناخفته، ليک
حاضري زانخفتگان بيدار باشد صبحدم
تير آه دردمندان
در
کمينگاه دعا
از کمان سينه ها طيار باشد صبحدم
آنکه
در
خوردن بود روز دراز او به سر
خفته بگذارش، که بس بيمار باشد صبحدم
بيا، به خود مرو اين راه را که
در
پيشست
گزندهاي درشتست و بندهاي عظيم
ز علم خويشتنم نکته اي
در
آموزان
خلاف علم خلافي، که کرده ام تعليم
در
آن زمان که به حال شکستگان نگري
به اوحدي نظري برکن، اي کريم و رحيم
در
دو گيتي محتشم کس را مدان، جز کردگار
کين دگرها جمله درويشند، درويش، اي جوان
من
در
حرم گردون ايمن شده و زهردون
هرجور که ممکن شد بر صيد حرم رفته
گرچشم دلي داري، از ماتم دلبندان
بس چشم ببيني تو
در
گريه و نم رفته
در
پرده اين بازي، بنگر که: پياپي شد
زن زاده پسر مرده، خال آمده، عم رفته
با اوحدي ارشادي مي بود، کجا گشتي
در
هر طرفي از وي صد نامه غم رفته؟
آن سينه، که جاي شوق باشد
او را تو بنان
در
آگنيده
در
خانه مردمان، ز شهوت
هم چشمت و هم دهان خزيده
چون خرمگسان بخورده
در
دم
هر شهد که صد مگس بريده
چو کعبتين چه سود ار هزار نقش برآري؟
که همچو مهره بد باز
در
مششدر نردي
درياي فتنه اين هوس و آرزوي تست
در
موج او مرو، چو نداني شناوري
هرگز نباشدت به بد ديگران نظر
در
فعل خويشتن تو اگر نيک بنگري
ظلمت خلاف نور بود، زان کشيد ابر
شمشير برق
در
رخ خورشيد خاوري
گيرم که بعد ازين نکني روي
در
گناه
عذر گناه کرده، بگو: تا چه آوري؟
از مهر
در
هر منزلي، مهري نهادي بر دلي
همچون سليمان ولي، ديوت نبرد انگشتري
روز بيهوده صرف کرده اي، اکنون
گريه بيهوده چيست
در
شب تاري؟
هرچه مرا عقل گفت، با تو بگفتم
تا تو ز من بشنوي و
در
عمل آري
کار سعادت به زور نيست، مگر تو
در
کنف مسکنت گريزي و زاري
ياري از آن درطلب، که هرکه بيفتاد
از
در
او يافت زورمندي و ياري
سبب و سر اين ببايد ديد
هر کرا
در
قدم رود خاري
صفحه قبل
1
...
1539
1540
1541
1542
1543
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن