نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.10 ثانیه یافت شد.
ديوان اوحدي مراغي
الهام و وحي و کشف و مقامات و معجزه
در
جنبش نبي و ولي آشکار چيست؟
رحمت چو
در
قياس فزون آمد از غضب
تشويش عبد و خشم خداوندگار چيست؟
از جاي آمدن تو اگر واقفي به عقل
در
باز گشتن اين فزع و زينهار چيست؟
ما
در
حصار اين فلک تيز گردشيم
وز جان بي خبر که: برون از حصار چيست؟
با اوحدي ز آتش دوزخ سخن مگوي
در
دست اين شکسته دل خاکسار چيست؟
گر
در
پي تفرج بستان جنتي
امروز تخم کار، که فردا مجال نيست
اين سايه ها زوال پذيرند يک به يک
در
سايه اي گريز، که آنرا زوال نيست
گشاده کن به کرم دست خود، که
در
گيتي
کليد گنج الهي گشايشست و گشاد
خاکساران چنين را به حقارت منگر
تو چه داني که
در
آن گرد سواري باشد؟
پرشکار شکرينست جهان، مردي کو
که کمر بندد و
در
بند شکاري باشد؟
بر اسيران سر کوچه ببخشند مگر
آن کسان را که
در
آن خانه يساري باشد
راه خود گم نکند
در
شب تاريک ضلال
هر کرا همچو خرد مشعله داري باشد
نه طبع طفل چمن مستقيم خواهد شد
نه دست شاهد گل
در
نگار خواهد ماند
بدين صفت ز براي چه بايدت پرورد؟
تن عزيز، که
در
خاک خوار خواهد ماند
بکوش نيک وز کردار بد کناري گير
که کردهاي خودت
در
کنار خواهد ماند
مکن حکايت آن زر شمار دنيا دوست
که
در
فضيحت روز شمار خواهد ماند
چيزي که هيچ گونه وفايي نمي کند
من
در
تعجبم که غم او چرا خورند؟
اکسير صدق
در
دل آنها که کار کرد
اندامشان به خاک نپوسد، که چون زرند
اي اوحدي، مرو پي مرغان دانه چين
گر
در
پي هواي عرش ببيني که مي چرند
اين قصرهاي خرم و گلزارهاي خوش
در
موج خيز حادثه زير و زبر شود
مسمارها بنان و درم
در
زدي، کنون
خواهي که: نيکي تو به عالم سمر شود
اي آنکه ملک خويش به ظالم سپرده اي
بستان، که ملک
در
سر بيدادگر شود
يارب، ز شرمساري کردار خويشتن
هر لحظه عقل
در
سر افسوس خور شود
تقصيرها که کردم و تشويرها که هست
چون
در
دل آورم دل من پر خطر شود
جز رحمت تو نيست دلم را وسيلتي
در
موقفي که جني و انسي حشر شود
صفحه قبل
1
...
1536
1537
1538
1539
1540
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن