نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.
ديوان اوحدي مراغي
فتنه اي
در
ميان فگنده ز عشق
خويشتن رفته از ميان بيرون
دوست به پرسيدن تو، روي تو
در
ديدن تو
جنس فروشنده نگر، نقد خريدار ببين
بسته بر هم گردن شهري، دل ديوانه را
در
ميان حلقهاي زلف چون بندش ببين
اشک همچون دجله من
در
غمش ديدي بسي
بر دل من محنت چون کوه الوندش ببين
در
باغ عارضش ز براي شکار دل
زلف چو دام بنگر و خال چو دانه بين
در
فراق روي جانان بر نتابد بيش ازين
سينه داغ هجر آنان بر نتابد بيش ازين
طبع يار نازنين
در
خواب نوشين سحر
ناله فرياد خوانان برنتابد بيش ازين
آن موي او به پاي رسد، گر فرو کشي
ليکن به لاغري نرسد
در
ميان او
در
صدد هلاک من شيوه چشم مست تو
مرد کشي و سرکشي عادت زلف پست تو
کشتند
در
کنار چمن سروها بسي
ليکن نمي رسند به قد بلند تو
ميدان فراخ يافته اي، اوحدي،ولي
در
وصل او عجب که رسد دست تنگ تو!
کدام جنس که دستم نباخت بر سر کويت؟
کدام نقد که چشمم نريخت
در
قدم تو؟
بر عقد گهر طعنه زند گاه تبسم
آن رسته دندان جو
در
عدن تو
در
حلق دل سوخته شيفته خاطر
زنجير بلا گشته دو مشکين رسن تو
رحم، که بر هم شکست ما را
طره
در
هم شکسته تو
اوحدي، اينجا چه گرد خيرد؟
زين دل
در
خون نشسته تو
دل من خسته ياريست بي تو
تنم
در
قيد بيماريست بي تو
ترا
در
سر دلازاريست بي من
مرا با خود دلازاريست بي تو
گفتي: آشنا گشتم با خداي
در
معني
اي ز عقل بيگانه، آشنا چه داني تو؟
زلف تو
در
حلق دل اوحديست
چون نکشد خاطر او سوي تو؟
من به غم خوردن نهادم گردن بيچارگي
زانکه کس شادي نبيند
در
جهان از خوي تو
گل
در
قرق عرق کند از شرم روي تو
صافي به کوچها دود از جستجوي تو
نيستي از همچو مني
در
جهان
سهل بود، چون که تو هستي، برو
اوحدي شيفته
در
دام تست
گر تو ازين دام بجستي، برو
يعقوب
در
جدايي يوسف به جان رسيد
تا بعد ازين چه مژده رساند بشير ازو؟
صفحه قبل
1
...
1523
1524
1525
1526
1527
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن