نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.
ديوان اوحدي مراغي
گر چه
در
پاي هوي و هوست مي ميرم
دسترس نيست که روزي سر زلفت گيرم
صوفيان را خبر از عشق جواني چون نيست
در
گمانند که: من نيز مريدي پيرم
گر سري
در
سر او رفت چه چيزست هنوز؟
بسر دوست، که مستوجب صد تشويرم
گر زانکه به بالاي بلندش نرسد دست
در
دست کنم زلفش و کوتاه بگيرم
برخيزم و دلها را
در
ولوله اندازم
بر ظلمتيان نوري زين مشعله اندازم
ارکان سلامت را بر باد دهم خرمن
ارباب ملامت را خر
در
کله اندازم
گر چرخ، نه چون جوزا، بندد کمر مهرم
ثور و حمل او را
در
سنبله اندازم
گر مرغ اين هوايي، بال و پرت بسوزم
ور حال دل نمايي، دل
در
برت بسوزم
خاکسترت کنم من روزي
در
آتش خود
وز دستم ار بنالي خاکسترت بسوزم
تا غرق عشق گردي
در
بحر بي نشاني
هم بادبان ببرم، هم لنگرت بسوزم
گفتي: خلاص يابد، هر زر که خالص آيد
من
در
خلاص غيرت سيم و زرت بسوزم
روزي بر آن شمع چو پروانه بسوزم
در
خويش زنم آتش و مردانه بسوزم
چون با من بيگانه غمش را سر خويشست
با خويش
در
آميزم و بيگانه بسوزم
ياران همه
در
گلشن وصلند به شادي
من چند درين گلخن ويرانه بسوزم؟
گمان مبر که: به جور از بر تو برخيزم
به اختيار ز خاک
در
تو برخيزم
من مستم و ز مستي
در
يار مي گريزم
زنار بسته محکم، زين نار ميگريزم
اگر بهر دو جهانش بها کنم يک موي
هنوز
در
دو جهان شرمسار او باشم
ز خون ديده کنارم پرست هر دم و نيست
اميد آنکه دمي
در
کنار او باشم
ديار خويش رها کرده ام بدان سودا
که چون اجل برسد
در
ديار او باشم
کجا به اوحدي اميد
در
توانم بست؟
من شکسته که اميدوار او باشم
چو بوي پيرهنت بشنوم ز خود بروم
چنان که گويي
در
پيرهن نمي باشم
به روز مردنم ار با جنازه خواهي بود
در
انتظار حنوط و کفن نمي باشم
بر سر خاک درت گر بودم راه شبي
سرمه وارش همه
در
ديده بيدار کشم
چون آهوان به حکم خطا حلق خويشتن
در
حلقه هاي سنبل پستش چه ميکشم؟
خونم ز دل گشود و برويم ببست
در
بنگر که: از گشاد وز بستش چه ميکشم؟
صفحه قبل
1
...
1517
1518
1519
1520
1521
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن