نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.06 ثانیه یافت شد.
ديوان امير خسرو
بيار ساقي و
در
نامه سياه مبين
فرشته را چه غم از پارسايي چو مني
تو چاک سينه نبيني، ز چاک جامه مرنج
که بس گران نبود
در
سفر به پيرهني
نبود يار من آن را که يار داشتمي
گهي به ديده و گه
در
کنار داشتمي
اي معدن ناز، ناز تا کي؟
بر من
در
تو فراز تا کي؟
در
حسرت يک نظر بمرديم
چشم تو به خواب ناز تا کي؟
تو ابروي خويش مي پرستي
در
قبله کج نماز تا کي؟
تيري که بر سينه خورد محمود
در
کشمکش اياز تا کي؟
گل دمد
در
چمن حسن تو از خنديدن
مگر اندر سر زلف تو نسيم سحر است
فتح مي آيد
در
دهليز دولت باز کن
بارگاه فخر خود با آسمان همراز کن
دوش
در
چاه زنخدان تو افتاد دلم
خبري داري از آن يوسف زنداني من
خون ما گر ريخت
در
کويت چه باک
خون بهاي ماست خاک کوي تو
هر چه آيد
در
دلم غير تو نيست
تا تويي يا خوي تو يا جوي تو
بخت را ماني و خسرو به ته فرمانت
بخت خسرو تو اگر
در
ته فرمان آيي
از پي آنکه
در
آيند بهشتي رويان
باغ گويي که گشادست ز فردوس دري
نيکويان
در
چمن و ديده نرگس بر گل
با چنان چشم، دريغا که ندارد نظري
نيم کشت غمزه کردي نيم خوردي
در
شراب
تهمت جان بهانه جوي را زين تن بشوي
بخواهد رفت ناگه جان . . . خود درين خسرو
که حالي
در
چنين نظاره حال خود نمي داني
عارضت ماند
در
آبنوس جان اي سلطان
چه شود گر نفسي عرض سپه بستاني
ديوان اوحدي مراغي
رسوايي فرق خود
در
فوطه زرق خود
کم پوش، که خواهد شد پوشيده ما رسوا
چون درين مقام آيي گوش کن که:
در
راهت
ز آب چشم مظلومان چاه زمزمست اينجا
اوحدي، ترا از چه نان نمي فروشد کس؟
گرنه نام بوبکري با تو
در
قمت اينجا
چو رضاي او
در
آنست که دردمند باشم
غم و درد او نصيب من دردخوار بادا
آخر مرا ببيني
در
پاي خويش مرده
کاول نديده بودم پايان اين بلا را
چگونه دل نسپارم به صورت تو، نگارا؟
که
در
جمال تو ديدم کمال صنع خدا را
ز يک نا گه چه گنج دولتست اين؟
که
در
دست اوفتاد اين بي نوا را
صفحه قبل
1
...
1492
1493
1494
1495
1496
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن