نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.
ديوان امير خسرو
مردم ديده مرا بهر تو
در
خون بنشاند
من به رويت نگرم، وز سر جان برخيزم
زي خرابات، شدم گفت سبوکش، ميزن
سر به ديوار که من ميکده را
در
بستم
خسروا، عشق
در
آمد به دلم، مژده ترا
که به دم شهپر جبريل منور بستم
سبزه ها نو مي دمد بيرون رويم
مست
در
صحراي ميناگون رويم
جعد او گيريم و بر خسرو بريم
سلسله
در
دست بر مجنون رويم
اي به چشم تو خمار و خواب هم
در
لب تو انگبين جلاب هم
زلف مشکينت که دل دزدد
در
او
هست مشکل تاب چون بيتاب هم
در
خيال روي و مويت هر شبي
طالب شب مي کنم مهتاب هم
گر نوازش نيست کشتن، گفتمت
کاهلي کردي
در
آن فرويش هم
در
فراقت زندگاني چون کنم؟
با چنين غم شادماني چون کنم؟
سر به شاهان
در
نمي آرد حريف
من که درويش و گدايم، چون کنم؟
راز دل پوشيده با جانان برم
درد را
در
خدمت درمان برم
ديدنت روزي به خوابم هم مباد
که شبي
در
هجر تو نغنوده ام
مستي خون خوردن است اين
در
سرم
تو همي داني که خواب آلوده ام
دل بسي جان مي کند با من به عشق
در
تب غمهاش از آن افزوده ام
دلبرا،
در
جان نشين، في العين هم
اي ز تو شادي به جان، في القلب هم
عمر خسرو
در
غم رويت گذشت
چند باشد دوريم، والصبر کم
هر دو چشمم که
در
آب اند يکي
هر يکي دو يم دريا گويم
من عاشقم، نه رعنا، کز دوست کام خواهم
کامم همين کزان
در
خاکي به کام خواهم
صحرا و بوستان خوش، وين جان زار مانده
ناسايدي به صحرا،
در
باغ و بوستان هم
نامم نشانه اي شد
در
تهمت ملامت
اي کاشکي نبودي نام من و نشان هم
خورشيد اگر بخواند پيشت برات خوبي
در
روزنامه او صد جا خطا بگيرم
من چون زيم که ديدم با خط مورمالش
زو
در
دل جگر شد سوراخهاي مورم
شمشير بر کشيده عشق و مرا
در
آن کوي
پاي خرد شکسته چون از بلا گريزم
در
آرزوي خوابم کت گه گهي ببينم
ميرم چنان که هرگز تا حشر برنخيزم
صفحه قبل
1
...
1472
1473
1474
1475
1476
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن