نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.
ديوان امير خسرو
چون هيزم تر به روي آتش
در
گريه و سوز و ناله ماييم
مي کن غم خود به ما حواله
چون
در
خور آن حواله ماييم
آن مرغ که بود زيرکش نام
افتاده به هر دو پاي
در
دام
در
دام بلا فتاد ز آغاز
تا خود به کجا رسد سرانجام!
خرم دل آن که با نگاري
در
گوشه خلوتي کشد جام
رخسار تو زير زلف مشکين
صبح است مقيم بر
در
شام
در
دل غم تو کنم خزينه
گر يک دل و گر هزار دارم
در
آب دو ديده از تو غرقم
و اميد لب و کنار دارم
در
خون خود ار نباشمت يار
پس يار تويي که يار خويشم
اي روي تو عمر جاودانم
عمري ست که بي تو
در
فغانم
از نرگس جادوي تو هر روز
پيداست که چيست
در
نهانم؟
در
اول عشق رفتم از دست
تا چون شود آخرش، ندانم
تاراج غمت شدم که فتنه
زد
در
شب گيسوي تو راهم
يارب، چه باشد گه گهي جانان
در
آغوش آيدم
مستسقي لعل ويم يک شربت نوش آيدم
ديدن نيارم چون رخت، پابوس خود نگذاريم
بگذار باري يک نظر
در
پشت آن پا بنگرم
شاهسوار من کجا، تنگ قباي کج کله؟
تاش درون چشم خود اسپ سوار
در
کشم
خيز و قيامتي نما بهر شمار عاشقان
تا به ميانه خويش را گاه شمار
در
کشم
خسرو بيدل توام مست شبانه لبت
يک دو لبالبم بده تا به خمار
در
کشم
چون عنان دولتت نه حد دست آويز ماست
در
گذرگاه سمندت با غباري هم خوشيم
گر ميان عاقلان سنگي نداريم از خرد
در
ره ديوانگان با سنگساري هم خوشيم
باده
در
اسلام اگر گويي حرام اين است کفر
کاين چنين نعمت خوريم، آنگاه کفرانش کنيم
مدعي، فقرم مبين کز دولت عشقش مرا
هر نفس
در
يتيمي مي دهد طبع کريم
پوستي دارم که
در
وي نقد هستي هم نماند
با خريداران غم چون کيسه پردازي کنم؟
آفتابم
در
پس ديوار هجران ماند و من
سايه را مانم که با ديوار همرازي کنم
آفتاب عارض آن مه که
در
ياد من است
کافرم تا صبح محشر گر فراموشش کنم
صفحه قبل
1
...
1470
1471
1472
1473
1474
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن