167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.

ديوان امير خسرو

  • دستي که دو تا ماند به بالين فراقم
    گر باز رسم، در ته پهلوي که دارم؟
  • خواب اجلم در سر و من مست خيالت
    تعبير چنين خواب پريشان ز که پرسم؟
  • اي رايت حسن تو روان کشتن عشاق
    در آدميان فتوي قربان ز که پرسم؟
  • دردي ست در اين سينه که همدرد شناسند
    بيدرد چو باور نکند، آن به که گويم؟
  • گفتي که سياست کنمت، کي بود آن تا
    گل بسته و آراسته در کوي تو آيم
  • بيا ساقي که ما در مي فتاديم
    به خدمت پيش ميخواران ستاديم
  • سر رندي چو گم کرديم در فسق
    کلاه صوفيان را کج نهاديم
  • منم در کاغذين پيراهن از تو
    چو نقش ماه نو بر روي تقويم
  • طفيل آهوي صحرا چه بودي
    که در فتراک خود بستي مرا هم
  • ز هر موي تو دل در بند دارم
    دلم خون گشت، پنهان چند دارم
  • برو جايي که من مي دانم، اي باد
    که من آنجا دلي در بند دارم
  • دهندم پند گفتار تو در گوش
    چه گوش خويش سوي پند دارم
  • دهندم پند و با من در نگيرد
    که من عقلي و فرهنگي ندارم
  • شبي در کوي آن مه روي رفتم
    سر و پاگم چو آب جوي رفتم
  • چو مردم تشنه من در وادي هجر
    چه سود ار چشمه حيوان اويم؟
  • به اقطاع تو دل را خاص کردم
    که جان را هم در آن داخل نگويم
  • بسوزم در غمت، وين راز با کس
    فراقم گر کند بسمل، نگويم
  • همه عمرم در اين حسرت به سر شد
    که رويش بينم و بسيار بينم
  • چنين کافتاد خسرو در ره عشق
    ره بيرون شدن دشوار بينم
  • ز من پرسي که بر در کيستي تو
    سگم گرد سر آن کوي کردم
  • جهاني کشته اي از من مکن ننگ
    که من هم در صف ايشان شهيدم
  • مرا گويند، در مستي چه ديدي؟
    که مي گويي دل اندر باده بستم
  • خلاص من بجوييد، اي رفيقان
    که من در قيد مهر او اسيرم
  • جاني ست فداي يک نظاره
    نه در هوس لب و کناريم
  • از دست غمت به ناله ماييم
    در خون جگر چو لاله ماييم