167906 مورد در 0.08 ثانیه یافت شد.

ديوان امير خسرو

  • کشم تا جان بود در تن، جفاهاي سگ کويت
    سگ کوي ترا باري و فاداري بياموزم
  • شهيد خنجر عشقم به خون ديده آلوده
    به خاکم همچنان پر خون در آريد و مشوييدم
  • جهاني نرخ يک نظاره کردي در جمال خود
    دو عالم گر بود دستم، برين بالا بيفزايم
  • از تو نگرانيها افتاد مرا در دل
    تا چند به روي تو ديده نگران دارم
  • پيراهن خود گلها سازند قبا در خون
    گر از رخ جانبخشت وصفي به ختن گويم
  • از تيغ جفايم کش بي هيچ ديت، زيرا
    زين بيش نمي ارزد در نرخ وفا جانم
  • جاني دگرم بايد شکرانه فرمانت
    آن لحظه که در کشتن آيد ز تو فرمانم
  • چاک دلم، اي محرم، چون دوخت نمي داني
    ضايع چه کني رشته در چاک گريبانم؟
  • زين خانه ويرانه چو شد سرد دل ما
    ما راه در آن خانه معمور گرفتيم
  • در صورت حور ار نفسي نيست ز حسنش
    تا ديده ز ديدار چنان حور گرفتيم
  • ما مرده دلان را ز کف غم برهانيم
    چون روح نفس در نفس صور گرفتيم
  • در حضرت سلطان معاني به حقيقت
    برديم مثال خود و منشور گرفتيم
  • ما ترک رضاي دل خودکام گرفتيم
    در زاويه نيستي آرام گرفتيم
  • هر کس در پيري ز د و ما دامن خمار
    زين عاشقي عاريت آرام گرفتيم
  • ميکن ز جفا هر چه تواني و مينديش
    کان در حق خسرو کرم عام گرفتيم
  • يادش دهي، اي باد، ز ما گاهي، اگر ما
    در خدمت آن سرو روان باز نياييم
  • موريم که گشتيم لگدکوب سواران
    در گوشه که بر پاي سليمان نرسيديم
  • در عشق غبار سر زلفش تن خاکي
    شد خاک و بدان زلف پريشان نرسيديم
  • چون مرغ که دارند نگاه از پي کشتن
    در دام بمانديم و به بستان نرسيديم
  • اي باد، سلامي برساني تو اگر ما
    در خدمت آن سرو خرامان نرسيديم
  • عمري شد و ما عاشق و ديوانه بمانديم
    در دام چو مرغ از هوس دانه بمانديم
  • در کوي بتان رفت همه عمر، دريغا
    چون برهمن پير به بتخانه بمانديم
  • ناگاه پري صورتي اندر نظر آمد
    ديديم در آن صورت و ديوانه بمانديم
  • خسرو، به زبانها که فتاديم ز زلفش
    گويي تو که موييم که در شانه بمانديم
  • اين کاسه سر بهر چه داريم به عزت؟
    گر در صف مستانش سبويي نکشانيم