167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.

ديوان امير خسرو

  • خسرو که هميشه بر در تست
    از درگه خود مکن ورا دور
  • خسرو درين بيچارگي دارد سر آوارگي
    در کار او يکبارگي نامهرباني، اي پسر
  • خسرو بيچاره مرد نقش شيرين تو نيست
    صورت فرهاد کش، در دفتر شاپور دار
  • ترک در دنباله کور و ز گورش ياد نه
    گور دنبالش روان زانگونه کو دنبال کور
  • شه علاء الدين والدنيا محمد کآمده ست
    خلق را عين اليقين زو ظل يزدان در نظر
  • اي ترا در زير هر لب شکرستاني دگر
    جز لبت ما را نمک ندهد نمکداني دگر
  • مي نيايد چشم من بر آستان او گذر
    دولت دستي که دارد در ميان او گذر
  • هر شبي کاندر دل خسرو گذشتي شب نخفت
    کرد گويي ناوکي در استخوان او گذر
  • بعد ازين بيني در سايه هر سرو بلند
    مجلسي کرده جوانان مي آشام بهار
  • خسروا، يا به گريبان وفا سر در کن
    يا ز کف دامن انديشه خوبان بگذار
  • گر دل مرده ما زندگي تو به نيافت
    در خم آب حيات است، صفايي کم گير
  • تر کنم جان در رهت چون ره روي
    کاب مي ريزد ازان بالاي تر
  • خون خود جويم همي، تا در تو ديد
    از که؟ زين چشم جگر پالاي تر!
  • در غمت آب از سر خسرو گذشت
    گر چش از دريا نگشتي پاي تر
  • باغ نشکفت و نيامد موسم
    در دل خسته هوس را چه گذر
  • من اسيرم ز گلم باده مده
    در چمن مرغ قفس را چه گذر
  • وصل جو را نبود لذت عشق
    در نمکسار مگس را چه گذر
  • گفتي که يار ديگر ننشست در دل تو
    تو جاي مي گذاري از بهر يار ديگر؟
  • در جعد چون کمند تو من صيد لاغرم
    آزرده مي شوم، به زمينم کشان مبر
  • در عشق بدگوار بود پند دشمنان
    حقا که پند دوست از آن ناگوارتر
  • سپيده دم که گهربار بر در گلزار
    شود به جلوه گل اندر نگار خانه يار
  • آراست همه عرصه آفاق به زيور
    در برج شرف آمدن شمس منور
  • گشادي چشم خواب آلود را باز
    در فتنه به عالم کرده اي باز
  • به بستان گر روي، در سجده آيد
    به پيش قامتت سرو سرافراز
  • ما را غم تو ز خلق ببريد
    در صحبت دوستان دمساز