167906 مورد در 0.06 ثانیه یافت شد.

ديوان امير خسرو

  • در هوس مردنم، ليک ته پاي او
    گر نکشد او ز ننگ، ما بتوانيم مرد
  • تو برون رو ز سينه ام، کاي جان
    يار ياران ز در درون باشند
  • خسرو، گريز کن که وفا نيست در جهان
    زاهل جهان که همچو جهان بي وفا شدند
  • اي اهل دل نخست ز جان ترک جان کنيد
    وانگه نظاره در رخ آن دلستان کنيد
  • در من زنيد آتش و خاکستر مرا
    بر سيل چشم خويش به سويش روان کنيد
  • ببار باده روشن که صبح روي نمود
    که در چنين نفسي بي شراب نتوان بود
  • شراب در دلم و توبه هم، کجاست قدح؟
    که دل بشويم از آن توبه شراب آلود
  • جانان چو دهد فرمان در کشتن مشتاقان
    پيش نظرش رفتن بر دار چه خوب آيد؟
  • چون دوست کند بر جان دعوي خداوندي
    در بندگي از خسرو اقرار چه خوب آيد؟
  • کسي که در دل شب خواب بي غمي کرده ست
    بر آب ديده بيچارگان نبخشايد
  • دلم مشاهد ساقي و روي در محراب
    بيار مي که ز تزوير هيچ نگشايد
  • دلي کاو عاشق روييست در گلزار نگشايد
    گر کاندر دل ياري ست از اغيار نگشايد
  • به ترک دين مسلمانيش بيايد گفت
    دلي که در شکن زلف نيم تاب شود
  • فرياد کنان دي به سر کوي تو رفتم
    جز گريه کسي در پي فرياد نيامد
  • خسرو، به ستم جان ده و انصاف مجو، زآنک
    در مذهب خوبان روش داد نيامد
  • حرام باد زخاک تو بر در هر چشم
    که هيچ بهره اين چشم خاکسار نشد
  • سلطان به خواب ناز چه آگه ز خلق، چون
    در گوش او فغان گدايي نمي رسد
  • در گنج غيب نقد تمنا بسي ست، ليک
    ما را به چرخ دست دعايي نمي رسد
  • درد ترا حيات ابد باد در دلم
    کان هم دواست، گر چه دوايي نمي رسد
  • خراش سينه همسايه شد خروش دلم
    کسي مباد که در گوشش اين خروش رود
  • به عشق دعوي آتش پرستيش نرسد
    برهمني که در آتش چو ترسناک رود
  • گذشت مجلس عيش و خمار مي نرود
    بماند در دلم، اين يادگار مي نرود
  • چرا نمردم در زير پاي گلگونش
    هنوز از دلم اين خارخار مي نرود
  • هميشه از نمکت شور در جگر باشد
    خوشم که داغ تو هر روز تازه تر باشد
  • شهيد عشق که آلوده شد به خون کفنش
    در آفتاب قيامت هنوز تر باشد