نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.10 ثانیه یافت شد.
ديوان امير خسرو
وزين آشناييم دستي مگير
که سيلاب چشمم ز جا
در
ربود
دو زلف تو از پشتي روي او
شب تيره را
در
قفا مي زند
چو بوي ترا
در
چمن مي برد
نسيم بهار از صبا مي زند
لبش
در
شکر خنده جان مي برد
شکيب از من ناتوان مي برد
کمر بسته
در
دل درون مي رود
پس آنگاه جان از ميان مي برد
بماند
در
شکن گيسوي تو دل، هشدار
که آتش دل خسرو بدان شکن نرسد
اگر سرو من
در
چمن جا بگيرد
عجب باشد، ار سرو بالا بگيرد
گل اندر خوابگاه نرگس افتد گر وزد بويت
وليکن عشق بازان را خسک
در
خوابگاه افتد
هوس دارد که
در
پايت سراندازي کند خسرو
وليکن کسي گدا را راه پيش پادشاه افتد؟
سفيده دم چو
در
از ابر درفشان بچکد
به کام لاله و سون زلال جان بچکد
کسي که ياد لبت هر دمش گلوگير است
نه مي که چشمه حيوانش
در
گلو نرود
جان سوده اند ريخته
در
چشمه حيات
تا زان خمير مايه لعلت سرشته اند
گر پرتوي ز روي تو بر صالحان فتد
در
حال سايه گير بسان فرشته اند
چو جان دهم به غمش،
در
رهش کنيدم خاک
حقيقت است که جايم بر آستان ندهند
مرغ
در
پرده عشاق سرودي مي گفت
چاک زد پيرهن خود گل و باراني کرد
عشق
در
سينه درون آمد و خالي فرمود
صبر مسکين نتوانست گران جاني کرد
شه جلال الدين فيروزشه آن کو
در
ملک
تا ابد خواهي شاهي و جهانباهي کرد
هيچ دشواريي
در
نوبت او نيست، ازانک
فتنه بر بستر خواب آمد و آساني کرد
حد حسنت گر اهل دل بدانند
دو عالم
در
ته پايت فشانند
از ناخن ار چه سينه کنم، کي برون شود؟
خاري که
در
دورنه جانم نهان بماند
يک چند هر چه هست بود مست مي پرست
دست صلاح
در
ته رطل گران بماند
قومي که حق صحبت مجبوب شناسند
در
جور بميرند و ز کس داد نخواهند
در
دام تو مرديم، و به روي تو نگفتيم
کازادي گنجشک ز صياد نخواهند
آخر نصيحتي بکن آن هر دو چشم را
مستند
در
ميانه محراب خفته اند
در
آرزوي خاره رخساره تواند
شاهنشهان که بر سر سنجاب خفته اند
صفحه قبل
1
...
1459
1460
1461
1462
1463
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن