167906 مورد در 0.06 ثانیه یافت شد.

ديوان امير خسرو

  • اندرين قحط وفا گر چه که طوفان آرم
    هرگز اين نرخ در ايام تو ارزان نشود
  • مردن از دوستي، اي دوست، زهندو آموز
    زنده در آتش سوزان شدن آسان نبود
  • آنکه در عشق رخت لاف هواداري زد
    به جفا از درت، اي خسرو خوبان، نرود
  • با خضر ذکر لب لعل تو مي بايد گفت
    تا دگر در طلب چشمه حيوان نرود
  • خسرو خسته که مانده ست به دهلي در بند
    آه، اگر زو خبري سوي خراسان نرود
  • گر چه در ديده کشد هيچ غبارش نبود
    هر کجا از قدم دوست غباري برسد
  • واجب است ار دهن غنچه بدوزند به خار
    تا در ايام جمالت سخن گل نکند
  • سوز جانهاست، مبادا که رسد در گوشت
    ناله ها کز دل خسرو به دهان مي گذرد
  • گر چه در کشتن عشاق زبون مي آيد
    باري آن شکل ببينيد که چون مي آيد
  • دل صياد کجا سوزد، اگر ناله کند
    مرغ بيچاره که در دام زبون مي آيد
  • تا شبم چون گذرد، آه که بازم در دل
    ياد آن سلسله غاليه گون مي آيد
  • عقلم، ار گوي صفا پيش لب جانان باخت
    صوفي از صومعه در خانه خمار آمد
  • ما چو در کوچه فتاديم دل از ما برگير
    سنگ بردار که ديوانه به بازار آمد
  • طلب روي تو کردم، شب زلف آمد پيش
    آفت کفر، بلي، در ره دين پيش آيد
  • دانم، اي دوست که در خانه شرابت باشد
    يک صراحي به من آور که صوابت باشد
  • يار چون درج عقيقي به تبسم بگشاد
    چشم خسرو چو صدف پر ز در مکنون شد
  • گفتم، از محمل آن جان جهان برگردم
    پايم از خون دل سوخته در گل مي شد
  • پند عاقل نکند سود که در بند فراق
    دل ديوانه نديديم که عاقل مي شد
  • برسان سلسله يکبار به دستم، تا چند
    در خم زلف توام عمر پريشان گذرد
  • گرنه از صبر هزاران سخن آرم در پيش
    ناوک غمزه او آيد و از جان گذرد
  • دوست دارم خم گيسوي نکورويان را
    وان کسي را که دلي در خم مويي دارد
  • هان و هان تا نکند عمر به بستان ضايع
    هر که در خانه تماشاي نکويي دارد
  • سرو در باغ اگر همچو تو موزون خيزد
    اي بسا ناله که از بلبل مفتون خيزد
  • در دلم گشت همان لحظه کز او جان نبرم
    کز سر ناز، يکي غمزه پنهانم زد
  • ديدمش از پس عمري و همي مردم زار
    تشنه در باديه هجر که بارانم زد