نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.
ديوان امير خسرو
کدامين گل به بستان سرخ رويد
که از تو
در
جگر خاري ندارد
که آب خوش خورد از عقل آن کس
که ره
در
کوي خماري ندارد
بيا و دست گير افتاده اي را
که جز تو
در
جهان ياري ندارد
مسلمان نيست او
در
مذهب ما
که کفر عاشقان ايمان نداند
گهي باشد که
در
مستي لبش را
ببوسم کاين خبر دندان نداند
به هر چشمي دريغ است آن چنان روي
که نامحرم
در
او ديدن نداند
اگر چشم تو روزي بر مه افتد
مه از خورشيد باشد،
در
ته افتد
چو
در
خنديدن آيد باغ رويت
گل اندر ديده مهر و مه افتد
به رويت خواهم، الحمدي بخوانم
غلط، ترسم که
در
بسم الله افتد
دلم را
در
سر زلفت ره افتاد
غريبان را به هندوستان ره افتد
نبيند کس دگر گل را شکفته
اگر بوي تو
در
گلشن نيفتد
برآمد ماه تابان
در
شب اينجا
شبي از ماه تابان مي برآيد
دل خسرو
در
آن زلف است دانم
از آن خاطر پريشان مي برآيد
بسا خرمن که
در
يکدم بسوزد
از آن آتش که ناگاهي برآيد
عجب نبود
در
آن ميخانه خسرو
گر از پيکار گمراهي برآيد
مران از
در
که خسرو بنده تست
عزيزش کن که خواري را نشايد
مخوان
در
بوستان و باغم، اي دوست
که آنجا هم دلم کم مي گشايد
اگر
در
روي زرد من نبيني
زهي اين رو کسي را چون نمايد
مبين
در
چشم من چندين که بسيار
چو اندر شير بيني خون نمايد
مپوشان روي را بگذار، کز شرم
شود گل آب و
در
پيشت بريزد
چو جا
در
سينه خسرو گرفتي
درون او ز جان بيرون گريزد
رقيب گفت، کي آيم بر تو؟
بلا
در
آمدن کس را نپرسد
در
بوسه دمي شمار، گو مي کن
من مي شمرم، دغا نخواهد شد
از بيخودي آن زمان که ديدم
در
يوسف خود پي بها بود
در
خواب غلط بماند خسرو
کاين خواب مرا نبود يا بود
صفحه قبل
1
...
1442
1443
1444
1445
1446
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن