167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.

ديوان صائب

  • چو بوي گل که در آغوش گل با گل نياميزد
    اگر چه هست در دنيا، نه در دنياست تنهايي
  • در بغل شيشه و در دست قدح، در بر چنگ
    چشم بد دور که بسيار بساز آمده اي
  • روز در جام مي آويز که در شب مي ناب
    همچو آبي است که لب تشنه بنوشد در خواب
  • کشد در خاک و خونم گر غباري در من آويزد
    ز پا افتم اگر خاري مرا در دامن آويزد
  • در محرم کرد عزم قندهار و در صفر
    کرد در کاشان سفر از عالم آن کوه وقار
  • تا چه مطلب در نظر دارد، که در سال دراز
    آتش از نارنج سوزد در سر مازندران
  • داري آتش زير پا در کار دنيا چون سپند
    در نظام کار عقبي، دست داري در نگار
  • در آن گلشن که آيد در سخن لعل گهربارش
    ز شبنم آب حسرت غنچه ها را در دهان گردد
  • ديوان عبيد زاکاني

  • نشاط در دل و مي در کف و طرب در جان
    نگار سرخوش و ما بيخود و نديم خراب
  • روز و شب بهر نثار افشان بزمت پرورد
    کان جوهر در صميم دل صدف در در دهان
  • ديوان عطار

  • چون نيايي در ميان حلقه با من چون نگين
    حلقه اي بر در زن و گر در نيايي هم رواست
  • در خط شدم ز لعل لبت تا دهان تو
    از قفل لعل چو در در خوشاب بست
  • تا که در باغ سخن عطار شد طاوس عشق
    در سخن خورشيد را در زير پر مي آورد
  • فوق ايشان است در صورت دو عالم در نظر
    ليکن ايشان در صفت از هر دو عالم برترند
  • در خطت تا دل به جان در بسته ام
    چون قلم زان خط ميان در بسته ام
  • عالمي در دست من، من همچو مويي در برش
    قطره اي خون است دل، در زير طوفان چون کنم
  • اين پرده نهادت بر در ز هم که هرگز
    در پرده ره نيابي تا پرده در نگردي
  • آمد بر پير ما مي در سر و مي در بر
    پس در بر پير ما بنشست چو هشياري
  • در دايره گردون گر در نگري در من
    چون دايره اي گردان بي پاي و سرم بيني
  • کس را نگشت معجزه جز در زمين پديد
    او خاص بد به معجزه در ارض و در سما
  • مانده ام در چاه زندان پاي در بند استوار
    پاي در بند از چنين چاهي که آرد بر سرم
  • در جست و جويت عقل و جان واله فتاده در جهان
    تو دايما گنجي نهان در قعر جان سبحانه
  • فرعون چون سرکش بود گرچه در آب خوش فتد
    زان آب در آتش فتد هم در زمان سبحانه
  • بگشاي چشم اي ديده ور در صنع رب دادگر
    وين دانه هاي در نگر در کهکشان سبحانه
  • چه خواهي کرد زنداني بمانده پاي در غفلت
    گهي در آتش حرص و گهي در آب شهواني