نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.06 ثانیه یافت شد.
ديوان امير خسرو
در
عهد تو قيام جهان از وجود تست
مانند صورتي که قيامش به مادت است
راضي نمي شود به دل و ديده هجر او
اين دزد
در
تفحص کالاي ديگرست
به گر به بوسه اي بخرد زرد روييم
کيش زعفران نه
در
خور حلواي ديگرست
اين سوزشي که
در
دل آواره من است
داغ کسي ست، ليک ندانم از آن کيست
در
باغ سرو راست بسي ديده ام، ولي
چيزي که سرور است همين راستين به است
جز خون دل مدام نباشد شراب او
هر جا يکي فقير
در
اطراف عالم است
آغاز خط به ما منما و مکش، ازانک
هر آفتي که هست،
در
آغاز رستن است
تو آفتاب حسني و من
در
شب فراق
وين تيره روزيم شده چون روز روشنت
مرا به مستي معذور دار، اي هشيار
که اين زمام نه
در
دست اختيار من است
به تيغ
در
حق خسرو حق جفا بگذار
خداي خير دهادش که حق گزار من است
ز زخم چابک هجران دمي رسم به عدم
اگر نه پنجه اميد
در
عنان من است
مبين گدايي من بر درت که
در
همت
توانگرم که غمت گنج شايگان من است
سؤال کردم بوسي از آن لب چو شکر
سخن
در
آمد و راه جواب را بگرفت
کبوتري نبرد سوي دوست نامه من
کز آتش دل من مرغ
در
هوا نگذشت
چو خشم مست تو
در
خوابگاه ناز بخفت
بر آستانت مرا سخت حيله ساز بخفت
تصور تو به خوبي نگنجدم به خيال
حقيقت است که
در
پرده مجاز بخفت
چگونه تيره نباشد رخم که شمع مراد
نمي فروزد ازين آتشي که
در
جگر است
به پاي بوس هوس بردنم فضول بود
همين بس است که بالينم آستان
در
است
هزار پاره کنم جان مگر که
در
گنجد
که چشم خوبان همچون دهان شان تنگ است
اگر ز غمزه بدآموز مي کند، مشنو
از آنکه
در
سر او صد هزار نيرنگ است
مرا مپرس که
در
دم نهان نخواهد ماند
که اعتماد برين چشم اشکبارم نيست
ز بس که
در
دل خسرو سواريش ننشست
به عمر يک نفسي بر پي غبارم نيست
به زلف تو همه دلهاي سرد راست گذر
وگرنه حالش ازين گونه نيز
در
هم نيست
به کنج روزن و
در
گذشت ماهتاب نهان
چو مهر خنجر کين سوي ماهتاب انداخت
شمايل قند رعنا و طبع موزونت
هزار فتنه و آشوب
در
جهان انداخت
صفحه قبل
1
...
1433
1434
1435
1436
1437
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن