نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.
حديقة الحقيقة و شريعة الطريقة سنايي
چون سرانداز وصف جود شدي
بر
در
روم
در
سجود شدي
در
زمانه تو سرفراز شوي
در
فضاي ازل چو باز شوي
جان به عهد و وفاش بسپرده
در
کنف زنده
در
کفن مرده
کانکه سد پاسبان خانه و سر
چون کليدان بماند
در
پس
در
جان و اسباب
در
رهش
در
باز
بر ره سيل و رود خانه مساز
در
شکن بام و بوم قلب سليم
به کلام آي و
در
گذر ز کليم
عقل کل را فکنده
در
شدت
نفس کل را نشانده
در
عدت
ز ابر برش جدا شده به لطف
عقد
در
بسته
در
دهان صدف
چون قدم
در
نهي
در
آن اقليم
کندت ابجد وفا تعليم
آب و روغن چو
در
هم آميزد
نور
در
صفو روغن آويزد
اين يکي سحر و آن دگر تنجيم
اين يکي
در
اميد وان
در
بيم
خاص
در
بند لذت و شهوات
عام
در
بند هزل و تراهات
غب يزدان نهاده
در
دل او
آب حيوان سرشته
در
گل او
پيش از اسلام
در
بدايت خويش
ديوکش بوده
در
ولايت خويش
وصف او روح
در
زبان دارد
ياد او آب
در
دهان دارد
در
دوزخ فراز کرده و پس
مي پزي
در
بهشت ديگ هوس
جان از آن
در
ميان عز و بقاست
که از آن روي
در
اميد لقاست
نفس کل آب رانده
در
جويت
عقل کل خاک گشته
در
کويت
صيت صوتش برفته
در
عالم
نه پرش بوده
در
روش نه قدم
منهج صدق
در
دو ابرو داشت
مدرج عشق
در
دو گيسو داشت
تو ازو همچو شير
در
بيشه
من ازو همچو دل
در
انديشه
نه چنان رو که شير
در
بيشه
آن چنان رو که دل
در
انديشه
جز از او کس نبود
در
بشري
در
طلب گريه خند خنده گري
تا ابد نور و حور
در
مهدش
پاي بسته بمانده
در
عهدش
اي دريغا که
در
جهان سخن
سر
در
انگشت مي کشد ناخن
تا سفر بود
در
حدث ما را
مشکلش بود
در
عبث ما را
جسم
در
راه پر خلل کوشد
اسم
در
قسم لم يزل کوشد
لفظ سيد چو
در
زمان بشنيد
در
شب داج راه راست بديد
سال و مه بوده
در
مرافقتش
جان فدا کرده
در
موافقتش
در
ده دين صلاح دره او
کرده خونها مباح
در
ره او
ملک را
در
امان و
در
ايمان
بوده فرزند عدل او عثمان
کرده
در
کار ملک و ملت و ملک
در
قران کشيده اندر سلک
کنده زورش
در
جهود کده
در
علم و عمل بدو ستده
خوانده
در
دين و ملک مختارش
هم
در
علم و هم علم دارش
باز دانسته
در
جهان نوي
در
دل نقش نفس را ز نبي
در
خيبر بکند شوي بتول
در
دين را بدو سپرد رسول
در
قيام و قعود عود او کرد
در
رکوع و سجود جود او کرد
عقد او با بتول
در
سلوي
بود
در
زير سايه طوبي
آن جنان
در
در
آن صدف او بود
انبيا را به حق خلف او بود
در
سيادت شرف مؤيد اوست
در
رسالت رسول و سيد اوست
نروم
در
بهشت جز آنگاه
که نهد
در
کفم کف بدخواه
جان بيهوده کرد
در
سر کار
تا ابد ماند
در
جهنم و نار
پيشتر زآنکه
در
شود
در
شهر
بر گريد از نسيم مشهد بهر
نقش معني ز خط او
در
صدر
بود روز نهفته
در
شب قدر
بر خود از عقل خويش هيچ نساخت
در
ره شرع خويشتن
در
باخت
در
تراجع ز خلق و خلقش جين
در
ترفع ز علم و حلمش دين
آنکه
در
کشتي است و
در
دريا
نظرش کژ بود چو نابينا
در
نگر خواجه
در
گريبانت
تا به جا مانده است ايمانت
گر ترا نيست حايلي
در
راه
گام
در
نه حديث کن کوتاه
هم کليد امور
در
دستش
هم ره امر بسته
در
هستش
صفحه قبل
1
...
140
141
142
143
144
...
3359
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن