نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.06 ثانیه یافت شد.
ديوان صائب
سهل باشد ريختن
در
شوره زار آب حيات
زندگاني صرف خورد و خواب کردن مشکل است
بيستون پهلو تهي از تيشه فرهاد کرد
پنجه
در
سر پنجه فولاد کردن مشکل است
دل سيه ناگشته
در
احياي او تعجيل کن
ورنه خون مرده را ايجاد کردن مشکل است
بي خموشي نيست ممکن دل زبان آور شود
شمع روشن
در
گذار باد کردن مشکل است
اي ستمگر دست از اصلاح خط کوتاه کن
خامه داخل
در
خط استاد کردن مشکل است
اختياري نيست فرياد من از وضع جهان
سيل را خاموش
در
کهسار کردن مشکل است
هست
در
آميزش تردامنان مرگ شرار
پيش خامان سوز خود اظهار کردن مشکل است
داستان شوق را تحرير کردن مشکل است
بحر را از موج
در
زنجير کردن مشکل است
نيست جز تسليم صائب هيچ درمان عشق را
پنجه
در
سر پنجه تقدير کردن مشکل است
شد ز انگشت اشارت ماه نو پا
در
رکاب
سينه را آماجگاه تير کردن مشکل است
کيست زان مژگان گيرا دل تواند پس گرفت؟
پنجه
در
سر پنجه تقدير کردن مشکل است
قامت خم مانع عمر سبکرفتار نيست
آب را از موج
در
زنجير کردن مشکل است
نيست آسان توبه کردن از شراب لاله رنگ
در
جواني خويشتن را پير کردن مشکل است
حسن
در
هر جلوه سر از روزني برمي کند
پرتو خورشيد را تسخير کردن مشکل است
مي توانم بلبلان را حلقه ها
در
گوش کرد
بي زبانان ترا خاموش کردن مشکل است
مي توان با رشته آسان گوهر شهوار سفت
در
دل سخت نکويان راه کردن مشکل است
لامکان بر وحشيان عشق تنگي مي کند
در
فضاي آسمان از خود رميدن مشکل است
هر که
در
قيد خودآرايي گره گرديد، ماند
آب را از پنجه گوهر چکيدن مشکل است
در
گلستاني که بوي گل گراني مي کند
با قفس بر عندليب ما پريدن مشکل است
تا گمان نيش خاري هست
در
دشت وجود
همچو خون مرده يک جا آرميدن مشکل است
سايه بال هما
در
قبضه تسخير نيست
دامن دولت به سوي خود کشيدن مشکل است
مي توان راز دهان يار را تفسير کرد
در
نزاکت هاي فکر ما رسيدن مشکل است
گر چه چون دامان يوسف دامن گلهاست پاک
چاک
در
پيراهن گلزار ديدن مشکل است
گر چه صائب پاکداماني نگهبان گل است
عندليب مست
در
گلزار ديدن مشکل است
دست افسوسي است هر برگي
در
ايام خزان
بوستان را پر کف افسوس ديدن مشکل است
در
حريم هوشياران پاکداماني خوش است
بزم مي را بي کنار و بوس ديدن مشکل است
گر چه دارد دور باش از روي آتشناک شمع
چاک
در
پيراهن فانوس ديدن مشکل است
سوخت
در
فصل خزان خاموشي بلبل مرا
ترجمان عشق را خاموش ديدن مشکل است
آب مي سازد نگه را چهره هاي شرمناک
در
رخ گلهاي شبنم پوش ديدن مشکل است
من گرفتم شد قيامت
در
صف آرايي علم
صف برابر با صف مژگان کشيدن مشکل است
مي توان از سست پيوندان به آساني بريد
در
جواني از دهن دندان کشيدن مشکل است
برق را خاشاک
در
زنجير نتواند کشيد
دامن عمر سبک جولان کشيدن مشکل است
توبه از مي
در
بهار نوجواني مشکل است
تشنه بر گشتن ز آب زندگاني مشکل است
مي توان از سست پيوندان به آساني بريد
از دهن دندان کشيدن
در
جواني مشکل است
هر چه امروزست بار خاطرت فردا گل است
در
جگرخاري که اينجا بشکند آنجا گل است
مي پرستان
در
خزان عيش بهاران مي کنند
قلقل ميناست بلبل، باده حمرا گل است
پرده بيگانگي نبود ميان حسن و عشق
در
حريم بيضه بلبل گرم صحبت با گل است
قدر خاک افتاده را سرگشتگان دانند چيست
نقش پا گمراه را
در
دامن صحرا گل است
سردمهري را اثر
در
سينه هاي گرم نيست
عندليب مست ما فارغ ز سرماي گل است
چرخ معذورست
در
افشردن دلهاي خلق
نخل ماتم تازه رو از آب چشم مردم است
دوري ظاهر حجاب تشنه ديدار نيست
قطره
در
هر جا که باشد متحد با قلزم است
قلعه فولاد و حصن آهني
در
کار نيست
چشم پوشيدن ز آفتها حصار مردم است
خودنمايي
در
لباس عاريت زيبنده نيست
مايه بي اعتباري اعتبار مردم است
رنگ نتوانند مردم ديد
در
روي کسي
لاله از رخسار رنگين داغدار مردم است
تا سر مويي تعلق هست، محرومي بجاست
هر که اين زنار دارد،
در
حرم نامحرم است
در
گذر اي ابر گوهربار از گلبانگ رعد
لاف همت بر لب اهل کرم نامحرم است
کوته انديشي که سازد دست منسوبان دراز
در
حقيقت نيست يک ظالم، که چندين ظالم است
دشمنان را چرب نرمي مي نمايد سازگار
در
چراغ لاله و گل اشک شبنم روغن است
جلوه ها دارد به چشم خاکيان دنياي دون
خودنمايي ذره ناچيز را
در
روزن است
باده گلرنگ خوردن
در
کنار لاله زار
بر سر خاک شهيدان شمع روشن کردن است
صفحه قبل
1
...
1412
1413
1414
1415
1416
...
3359
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن