167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.

مجموعه اشعار اقبال لاهوري

  • در چنين دشت بلا صد روزگار
    خوشتر از محکومي يک دم شمار
  • الحذر اين نغمه ي موت است و بس
    نيستي در کسوت صوت است و بس
  • تشنه کامي اين حرم بي زمزم است
    در بم و زيرش هلاک آدم است
  • اندرو هنگامه هاي غرب و شرق
    بحر و در وي جمله موجودات غرق
  • نغمه مي بايد جنون پرورده ئي
    آتشي در خون دل حل کرده ئي
  • مي شناسي؟ در سرود است آن مقام
    «کاندرو بي حرف مي رويد کلام »
  • راز معني مرشد رومي گشود
    فکر من بر آستانش در سجود
  • «راهبي در حلقه ي دام هوس
    دلبري با طايري اندر قفس
  • علم حاضر پيش آفل در سجود
    شک بيفزود و يقين از دل ربود
  • حسن را در يوزه از فطرت کند
    رهزن و راه تهي دستي زند
  • بي تپش پروانه ي کم سوز او
    عکس فردا نيست در امروز او
  • از نگاهش رخنه در افلاک نيست
    زانکه اندر سينه دل بيباک نيست
  • خويش را آدم اگر خالي شمرد
    نور يزدان در ضمير او بمرد
  • در غلامي تن ز جان گردد تهي
    از تن بي جان چه اميد بهي
  • در غلامي عشق و مذهب را فراق
    انگبين زندگاني بد مذاق
  • در غلامي عشق جز گفتار نيست
    کار ما گفتار ما را يار نيست
  • پيش چنگي مست و مسرور است کور
    پيش رنگي زنده در گور است کور
  • هر که بي حق زيست جز مردار نيست
    گر چه کس در ماتم او زار نيست
  • از نگاهش ديدني ها در حجاب
    قلب او بي ذوق و شوق انقلاب
  • ديده ي او محنت ديدن نبرد
    در جهان خورد و گران خوابيد و مرد
  • گاه او را خلعت زيبا دهد
    هم زمام کار در دستش نهد
  • ديدن او پخته تر سازد ترا
    در جهان ديگر اندازد ترا
  • همت مردانه و طبع بلند
    در دل سنگ اين دو لعل ارجمند
  • در من آن نيروي الا الله نيست
    سجده ام شايان اين درگاه نيست
  • يک نظر آن گوهر نابي نگر
    تاج را در زير مهتابي نگر