نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.08 ثانیه یافت شد.
ارمغان حجاز اقبال لاهوري
هنر ور
در
ميان کار گاهان
کشد خود را به عيش کرکسي چند
ز محکومي رگان
در
تن چنان سست
که ما را شرع و آئين بار دوش است
خرد از راندن محمل فرو ماند
زمام خويش دادم
در
کف دل
رميدم از هواي قريه و شهر
بباد دشت وا کردم
در
دل
بجان شان ز آواز جرس شور
چو از موج نسيمي
در
نيستان
چون آن مرغي که
در
صحرا سر شام
گشايد پر به فکر آشيانه
نم اشگ است
در
چشم سياهش
دلم سوزد ز آه صبح گاهش
چو خوش صحرا که
در
وي کاروان ها
درودي خواند و محمل براند
زند آن نغمه کز سيرابي او
خنک دل
در
بياباني توان زيست
مقام عشق و مستي منزل اوست
چه آتش ها که
در
آب و گل اوست
نواي او به هر دل سازگار است
که
در
هر سينه قاشي از دل اوست
رهي پر پيچ و راهي خسته و زار
چراغش مرده و شب
در
ميان است
چه خوش بختي چه خرم روزگاري
در
سلطان به درويشي گشادند
بما کن گوشه ي چشمي که
در
شرق
مسلماني ز ما بيچاره تر نيست
نماند آن تاب و تب
در
خون نابش
نرويد لاله از کشت خرابش
بروي او
در
دل نا گشاده
خودي اندر کف خاکش نزاده
بروي او
در
ميخانه بستند
درين کشور مسلمان تشنه مير است
گنهکاريست پيش از مرگ
در
قبر
نکيرش از کليسا منکر از دير
دلي
در
سينه ي چاکش نديدم
دم بگسسته ئي بود و غم مرگ
تو داني
در
جهان ميراث ما چيست
گليمي از قماش پادشاهي است
بر آن مرغي که پروردي بانجير
تلاش دانه
در
صحرا گران است
نيابي
در
بر ما تيره بختان
دلي روشن ز نور آرزوئي
مسلمانان بخويشان
در
ستيزند
بجز نقش دوئي بر دل نه ريزند
جبين را پيش غير الله سوديم
چو گبران
در
حضور او سروديم
باين بي طاقتي
در
پيچ و تابم
که من ديگر بغير اله دچارم
صفحه قبل
1
...
1406
1407
1408
1409
1410
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن