نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.08 ثانیه یافت شد.
جاويد نامه اقبال لاهوري
در
ره حق هر چه پيش آيد نکوست
مرحبا نامهربانيهاي دوست
عشق
در
خلوت کليم اللهي است
چمن بجلوت مي خرامد شاهي است
چيست آن؟ بگذشتن از دير و کنشت
چيست اين؟ تنها نرفتن
در
بهشت
در
ميان کوهسار هفت مرگ
وادي بي طاير و بي شاخ و برگ
غرق
در
سيماب مردي تا کمر
با هزاران ناله هاي بي اثر
گفت
در
چشم فسون سامري است
نامم افرنگين و کارم ساحري است
ناگهان آن جوي سمين يخ به بست
استخوان آن جوان
در
تن شکست
تا بساط دين آبا
در
نورد
با خداوندان ما کرد آنچه کرد
در
نگاه او يکي بالا و پست
با غلام خويش بر يک خوان نشست
مشت خاکي کار خود را برده پيش
در
تماشاي تجلي هاي خويش
من به رومي گفتم اين صحرا خوش است
در
کهستان شورش دريا خوش است
دل ازو
در
سينه گردد ناصبور
شور الا الله خيزد از قبور
گفت رومي ذره ي گردون نورد
در
دل او يک جهان سوز و درد
در
ضمير ملت گيتي شکن
ديده ام آويزش دين و وطن!
روح
در
تن مرده از ضعف يقين
نا اميد از قوت دين مبين
ترک و ايران و عرب مست فرنگ
هر کسي را
در
گلو شست فرنگ
او بفکر مرکز و تو
در
نفاق
بگذر از شام و فلسطين و عراق
مي نگنجد آنکه گفت الله هو
در
حدود اين نظام چارسو
پر که از خاک و برخيزد ز خاک
حيف اگر
در
خاک ميرد جان پاک
حيف اگر
در
آب و گل غلطد مدام
حيف اگر برتر نپرد زين مقام
گفت تن
در
شو بخاک رهگذر
گفت جان پهناي عالم را نگر
جان نگنجد
در
جهات اي هوشمند
مرد حر بيگانه از هر قيد و بند
حر ز خاک تيره آيد
در
خروش
زانکه از بازان نيايد کار موش
در
تب و تاب است از سوز درون
تا ز قيد شرق و غرب آيد برون
زانکه حق
در
باطل او مضمر است
قلب او مؤمن دماغش کافر است
صفحه قبل
1
...
1395
1396
1397
1398
1399
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن