نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.06 ثانیه یافت شد.
زبور عجم اقبال لاهوري
از آن بمکتب و ميخانه اعتبارم نيست
که سجده ئي نبرم بر
در
جبين فرسود
به ضبط جوش جنون کوش
در
مقام نياز
بهوش باش و مرو با قباي چاک آنجا
دانش مغربيان فلسفه ي مشرقيان
همه بتخانه و
در
طوف بتان چيزي نيست
در
طريقي که بنوک مژه کاويدم من
منزل و قافله و ريگ روان چيزي نيست
بجلوت اندو کمندي به مهر و مه پيچند
بخلوت اندو زمان و مکان
در
آغوشند
چون چراغ لاله سوزم
در
خيابان شما
اي جوانان عجم جان من و جان شما
غوطه ها زد
در
ضمير زندگي انديشه ام
تا بدست آورده ام افکار پنهان شما
مهر و مه ديدم نگاهم برتر از پروين گذشت
ريختم طرح حرم
در
کافرستان شما
حلقه گرد من زنيد اي پيکران آب و گل
آتشي
در
سينه دارم از نياکان شما
در
آبسجده و ياري ز خسروان مطلب
که روز فقر نياگان ما چنين کردند
در
اين صحرا گذر افتاد شايد کارواني را
پس از مدت شنيدم نغمه هاي سارباني را
چو پر کاه که
در
رهگذر باد افتاد
رفت اسکندر و دارا و قباد و خسرو
از داغ فراق او
در
دل چمني دارم
اي لاله ي صحرائي با تو سخني دارم
اين آه جگر سوزي
در
خلوت صحرا به
ليکن چکنم کاري با انجمني دارم
کف خاکي که نگاه همه بين پيدا کرد
در
ضميرش جگر آلوده فغان مي بايست
روزگار ازهاي و هوي ميکشان بيگانه ئي
باده
در
ميناش بود و باده پيمائي نداشت
برق سينا شکوه سنج از بي زباني هاي شوق
هيچ کس
در
وادي ايمن تقاضائي نداشت
در
بنگه فقير و بکاشانه ي امير
غمها که پشت را بجواني کند دوتاي
از من حکايت سفر زندگي مپرس
در
ساختم بدرد و گذشتم غزل سراي
در
کارگاه گيتي نقش نوي نه بينم
شايد که نقش ديگر اندر عدم نمانده
بي منزل آرميدند پا از طلب کشيدند
شايد که خاکيان را
در
سينه دم نمانده
پيام مشرق اقبال لاهوري
در
جوابش گفتم ام پيغام شرق
ماه تابي ريختم بر شام شرق
او چو بلبل
در
چمن «فردوس گوش »
من بصحرا چون جرس گرم خروش
او ز شوخي
در
ته قلزم تپيد
تا گريبان صدف را بر دريد
من به آغوش صدف تابم هنوز
در
ضمير بحر نايابم هنوز
صفحه قبل
1
...
1384
1385
1386
1387
1388
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن