167906 مورد در 0.08 ثانیه یافت شد.

کشکول شيخ بهايي

  • اديبي: در مجلس يکي از اميران به بغداد بودم. امير را طبقي لوزينه ...
  • در کتاب تاريخي ديدم که هادي خليفه ي عباسي، شيفته ي کنيزکي غادر ...
  • ... ده. گفت: بدانچه در مقابل خداوند عهده دار آني، پرداز يعني کمال ...
  • ... ما را گفتند که در آن جا زني در غايت زيبائي است که مارگزيده ها ...
  • و در همان ايام در يکي از روستاهاي مصر، بنام سويدا باراني از سنگ ...
  • ... جايزدان و از شر در جهت نشان يافتن در امور اين دنيا - هر چند ...
  • ... آدم کسي بماند. در صورتي که اگر تو کاري که اکنون همي کني ادامه ...
  • در کشاف، در تفسير اين آيه «لاينال عهدي الظالمين » آمده است که ...
  • ... اعمال و ذکرهائي که در اين دنيا همي شود با وجهي ثابت در نفس ...
  • ... گويد: چنان که عقلا در قبال ذات حق تعالي و صفاتش به سبب احتجابش ...
  • در همان کتاب از ابوعبدالله(ع) نقل است که، رسول خدا(ص) فرمود: ...
  • در هواي تو مردمان را يکسره ترک بگفتم، و فرزندان خويش براي ديدن ...
  • ... تأليفات شايسته در طبيعات، الهيات، موسيقي، و جز آن ها، اصلا ترک ...
  • ... وحکيمان همچنان در پنهان نگاه داشتن آن کوشند و آن را به رمز ...
  • حکيمي گفت: کسي که در سخن گفتن کوتاهي کند، قدرش بالا گيرد. و کسي ...
  • در کتاب استيحاب ابن عبدالبر از سفيان بن عيينه نقل است که گفت: ...
  • ... فاضل، عارف رومي در مثنوي به نظم درآورده است و گمان کنم که آن را ...
  • ... نيازي است. چه درهم در دست است و الاغ در بازار. ...
  • ... ابراهيم موصلي گفت: در سفري به قبيله اي از قبائل اعراب رسيديم. ...
  • در تاريخي ديده ام. سفيان ثوري به محضر جعفر بن محمدالصادق(ع) رسيد ...
  • ... نگيرد مگر آن که در عوض وي را چيزي دهد. بگو ترا در عوض چه داده ...
  • ... بدان کس ماند که در صف اول نماز، به مسجدي پر از نمازگزار، نماز ...
  • ... حجاج آن لقمه را که در دست داشت در دهان او گذارد و وي را رها کرد ...
  • و در نهج البلاغه بهمين سه طايفه اشاره دارد که مي فرمايد: مردمان ...
  • در يکي از تاريخ هاي مورد اعتماد آمده است: وقتي به روزگار المکتفي ...
  • ... که دانستم مال را در مقام قياس با دانش در چشم تو بهائي نيست، به ...
  • تاجري در دعوائي که داشت به پادشاهي توسل جست. شاه با وي نزد قاضي ...
  • ... شاعران بپرهيزيد. چه در مدح گفتن دست خشک اند و در هجا گفتن دست و ...
  • وي را پرسيدند در علاقه به فرزند خويش موسي(ع) به کدام حد رسيدي؟ ...
  • در کاري کوچک که ممکن است عظمت گيرد، سستي مکن. پيرامن آنچه نداني ...
  • ... اي فلان، خداوند در قبال کاري که با من کردي، نيک جزايت دهد. بخدا ...
  • در کتاب کافي، در باب حب دنيا و حرص بدان طي حديثي طولاني آمده است ...
  • در کشاف در تفسير سوره ي انعام آمده است که: ورود عيسي - بر پيامبر ...
  • ... عبدالرزاق کاشاني در تاويلات خويش از امام صادق جعفر بن محمد(ع) ...
  • ... خواستار باش که در آن اندوهي نبود و يا باندوهي حاصل شود که ...
  • حکيمان در کتب طبيشان ذکر کرده اند که عشق نوعي ماليخوليا و جنون و ...
  • در حديث آمده است که کعبه را هر روز لحظه اي است که در آن لحظه هر ...
  • تذکرة الاوليا عطار

  • وسخن بود که در يک کتاب نقل از شيخي بود، و در کتابي از شيخي ديگر. ...
  • ... شبلي راگفت: «اگر در همه عالم کسي را يابي که در يک کلمه از اين ...
  • ... رحمة الله عليه - در دوستي اهل بيت تا به غايتي بوده است که به ...
  • ... را روانه کرد. و در حال لرزه بر منصور افتاد و سر در کشيد و بي ...
  • ... پرسيدند که «خشوع در نماز چيست؟». گفت: «آن که اگر تير بر پهلوي ...
  • و در آخر عمر، چنين گفتند که پيش اميرالمومنين علي -رضي الله عنه - ...
  • ... صاحب جمال بود و در انواع علوم کامل و فاضل و در ميدان معرکه بي ...
  • ... مردي را بينيد، در حسن نگريد - حجاج را به خواب ديدند، در عرصات ...
  • ... جماعتي به حج رفتيم. در باديه تشنه شديم. به سر چاهي رسيديم. دلو ...
  • ... شد. آرزوي گوشت در دل او افتاد؛ صبر کرد، چون کار از حد بگذشت به ...
  • مالک خرما خريد و در مسجدي رفت که بخورد. کودکي آواز داد که جهودي ...
  • ... محمدبن واسع (را) در بهشت فرو مي آوردند. گفت: نگاه کردم تا که ...
  • گفت: «چنانکه در دنيا زاهد باشي - يعني به هيچ کس طمع نکني. و همه ...
  • و در ابتدا مال دار و ربا ستاننده بود در بصره. و هر روز به تقاضاي ...
  • ... يافتي؟». گفت: «در آن ساعت که مرا بردار مي کردند، حبيب عجمي ...
  • ... ، امردي را ديدم در راه. در او نظرکردم. ...
  • کسي که اگر در مجلس حسن (بصري) حاضر نبودي، مجلس نگفتي، لاجرم ذکر ...
  • در توحيد، وجود من و تو که ماند؟ تا به مرد و زن چه رسد! چنان که ...
  • نقل است که شبي در صومعه نماز مي کرد. خواب شد. از غايت شوق و ...
  • ... خود نگه دار تا در اندرون تو دريايي شود، چنان که اگر در آن دريا ...
  • گفت: «در اين سي سال بيشتر تندرست بودي يا بيمار؟». گفت: «تندرست » ...
  • ز در دجله انداخت. و گفت: «از گليم ناخريده تفرقت باديد آمد که: ...
  • ... سفيان گفت: «من در کار تو سخن نمي توانم گفت. تو در کار من سخن ...
  • ... شنيدند. خواجه يي در ميان کاروان، نقدي که داشت برگرفت و گفت: «در ...
  • نقل است که در ابتدا به زني عاشق شده بود. هر چه از راهزني بدست ...
  • سلطان چون در سيماي او نظر کرد، او را به اعزاز به خانه فرستاد. ...
  • نقل است که در شبانه عرفات از او پرسيدند که «حال اين خلايق چون مي ...
  • ... بود. و زهد بنده در دنيا به قدر رغبت بنده بود در آخرت ». ...
  • ... «جمله بدي ها را در خانه يي جمع کردند و کليد آن دنيا دوستي کردند. ...
  • ... خداي - عز وجل - را در هرچه کند متهم دارد، و نه شکايت کند» - ...
  • و در آخر عمر مي گفت: «از پيغامبران رشک نيست، که ايشان هم لحد و ...
  • ... چون سرآسيمه يي در صحرا مي گشت. چنان که نمي دانست که چه مي کند. ...
  • ... اللهم احفظه. معلق در هوا بايستاد. وي را بگرفتند و برکشيدند، و ...
  • ... است که زمستان شبي در آن غار بود، و شبي بود سرد. و او يخ شکسته ...
  • در حال خضر را بديد. گفت: «اي ابراهيم! آن برادر من بود، الياس که ...
  • ... آمدند. او خويشتن را در پيش قافله انداخت تا کسي او را نشناسد. ...
  • ... که بيشتر خاطر او در تفکر بود و درعبرت، و بيشتر سخن او ثنا بود و ...
  • و گفت: «در اين طريق هيچ چيز بر من سخت تر از مفارقت کتاب نبود. که ...
  • ... داشتم. گزنده بسيار در وي افتاده بود و مرا مي خوردند، ناگاه از ...
  • ... «يا ابراهيم! آنچه در جيب داري بينداز، تا آنچه در غيب است بيرون ...
  • دست در کردم، چهار دانگ نقره بود که فراموش کرده بودم و در آنجا ...
  • ... (يکي بيامد و گفت: «در گذاشتن ملک بلخ چه يافتي؟») سوزنش در دجله ...
  • ... مي آمد خرگوري را در بينش گرفته مي آورد. بگرفتند و بکشتند و کباب ...
  • ... نيست. بعضي گويند: در بغداد است و بعضي گويند: در شام است. ...
  • ... بلال خواص گفت: در تيه بني اسرائيل مي رفتم. يکي با من افتاد. در ...
  • نقل است که در مرض موت بود که يکي درآمد و از دست تنگي روزگار ...
  • ... چيست؟». گفت: «دوش در سجده چشم من در خواب شد. خداي را - جل جلاله ...
  • شيخ آن را در دست ماليد و باد در او دميد. سه پاره ياقوت شد که ...
  • ... نيست که با قويي در پيوندد». او درآمد و گفت: «اين چه سخن است؟». ...
  • ... روز دگر پشمينه در پوشيد و بيامد و در کار آمد، تا از جمله ...
  • در حال آن تخت در حرکت آمد و گرد خانه بگرديد و باز جاي خود آمد. ...
  • و اگر به رحمت در تو نظر نمي کند، به عنف در تو نگرد. درويش برفت و ...
  • و گفت: «صحت تن در اندک خوردن است، (و) صحت روح در اندکي گناه ». ...
  • ... «بدان که: خوف آتش در جنب خوف فراق به منزلت يک قطره آب است که در ...
  • ... گفت: آن يک نيمه در فراز کن! من وقت سحر مي پيمودم تا نيمه راست ...
  • ... خريده بود. (اندکي) در خرقه بست و به بسطام آورد. چون باز گشاد، ...
  • ... ماند، و اگر زبان در حرکت مي آمد، دل از کار مي شد. همه شب در اين ...
  • ... رفت با اصحاب خود. در تنگنايي سگي مي آمد. شيخ بازگشت و راه به سگ ...
  • ... بيرون باشيد تا ما در رويم و او را زيارت کنيم. هر هزار در رفتند ...
  • ... گه که اهل دوزخ در دوزخ قرار گيرند و اهل بهشت در بهشت، و قيامت ...
  • ... ». شيخ آن انکار در وي بديد. گفت: «به فلان کوه غاري است و در آنجا ...
  • ... من غالب آيد که در آن حالت با خود نباشم. مرا غيبت کند و در لعنت ...
  • يعني چنان در حق گم شده بودم که هيچ نمي دانستم. اگر مي ديدم، حق ...