167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.

اسرار و رموز اقبال لاهوري

  • مصر هم در امتحان ناکام ماند
    استخوان او ته اهرام ماند
  • در جهان بانگ اذان بودست و هست
    ملت اسلاميان بودست و هست
  • در گلوي ما نفس موج هواست
    چون هوا پا بند ني گردد نواست
  • رخت خواب افکنده در زير نخيل
    صبحدم بيدار از بانگ بر رحيل
  • دشت سير از بام و در ناآشنا
    هرزه گردد از حضرنا آشنا
  • قطع کردي امر خود را در زبر
    جاده پيماي الي شي ء نکر
  • در خزان اي بي نصيب از برگ و بار
    از شجر مگسل باميد بهار
  • شايد از سيل قهستان برخوري
    به ز در آغوش طوفان پروري
  • خون گران سير است در رگهاي او
    سنگ صد دهلير و يک سيماي او
  • اي پريشان محفل ديرينه ات
    مرد شمع زندگي در سينه ات
  • چون گهر در رشته ي او سفته شو
    ورنه مانند غبار آشفته شو
  • چون کسي گردد مزاحم بي سبب
    با مسلمان در اداي مستحب
  • نيست ميش ناتواني لاغري
    در خور سر پنجه ي شير نري
  • از عمل آهن عصب مي سازدت
    جاي خوبي در جهان اندازدت
  • پاي تا در وادي بطحا گرفت
    تربيت از گرمي صحرا گرفت
  • قلب را زين حرف حق گردان قوي
    با عرب در ساز تا مسلم شوي
  • بر لبش آهي جگر تابي رسيد
    در ميان سينه ي او دل تپيد
  • کوکبي در چشم او گرديد و ريخت
    بر سر مژگان دمي تابيد و ريخت
  • هم شهيداني که دين را حجت اند
    مثل انجم در فضاي ملت اند
  • در ملامت نرم گفتار آن کريم
    من رهين خجلت و اميد و بيم
  • مرشد رومي چه خوش فرموده است
    آنکه يم در قطره اش آسوده است
  • فطرت مسلم سرا پا شفقت است
    در جهان دست و زبانش رحمت است
  • بلبل استي در چمن پرواز کن
    نغمه ئي با هم نوايان ساز کن
  • قطره ي آبي گر از نيسان بري
    در فضاي بوستانش پروري
  • تا مثال شبنم از فيض بهار
    غنچه ي تنگش بگيرد در کنار