نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.10 ثانیه یافت شد.
کليله و دمنه
چندانکه
در
آن جزيره افتادم اگر از تسليم دل امتناعي نمايم از ...
و من محل اين زن
در
دل تو مي دانم ، و
در
دوستي نخورد که داروي صحت ...
... بودي بر من ، که
در
صحت زن تو راحت است و
در
فرقت دل مرا فراغت. ...
... خود قادر گردد و
در
حفظ آن اهمال نمايد ، تا
در
سوز ندامت افتد و ...
... شهر درختي بود ، و
در
زير درخت سوراخ موش ، و نزديک آن گربه اي ...
... نتواند گذاشت و
در
عفو و تجاوز پيش دستي و مبادرت نتواند نمود از ...
... نيست خصم ذليل را
در
مواصلت خصم عزيز ، و
در
مجاورت دشمن قوي خصم ...
... خشم شاه زاده را
در
غرقاب ضجرت کشيد تا خاک
در
چشم مردي و مروت ...
و من بهيچ وقت و
در
هيچ حال از انتقام ملک ايمن نتوانم بود ، روزي ...
آورده اند که
در
زمين هند شگالي بود روي از دنيا بگردانيده و
در
...
... شير گران آمد ،
در
مخاصمت او با يک ديگر مطابقت کردند و روزها
در
...
... لکن اگر اين گوشت
در
منزل او يافته شود هراينه هرچه
در
افواهست از ...
... روشن ملک که آفتاب
در
اوج خويش چون سايه پس و پيش او دود و مانند ...
... نه سعايت اين را
در
موج تواند آورد نه فورت خشم آن را
در
حرکت ...
در
جمله ، دل او گرم کرد و بر سرکار فرستاد و هر روز
در
اکرام او ...
... پند خردمندان را
در
گوش گذارد تا بامثال آن
در
نماند. ...
... محرم داشت ، و اگر
در
همه ممالک معبري يافتي هرگز اين اعتماد ...
در
جمله ، ذکر فکرت ملک شايع شد. بلار وزير اندشيد که اگر
در
...
در
جمله ، اگر
در
آنچه صواب ديده اند تفرج است البته تأخير نشايد ...
و
در
مستقبل بايد که پادشاه نااهلان را محرم اسرار ندارد و تا ...
در
وقت ايران دخت و قومي ديگر که
در
موازنه او بود حاضر شدند. ملک ...
... : تابستان است و
در
دشت علف فراخ ، اين دانه نگاه داريم تا زمستان ...
گفت: سه تن بناحق
در
کارها شرع کنند: آنکه تصلف دروغ بسيار کند ، و ...
... دل باش که دست تو
در
مملکت ما گشاده است و فرمان تو بر فرمان ...
... بازگويد داستان ملوک
در
معني اصطناع بخدمتگاران و ترجيح جانب صواب ...
... است ، و هرکرا پاي
در
سنگ آيد انتعاش او جز بنتايج عقل
در
امکان ...
... هيزم را عزتي است.
در
حال بکوه رفت و پشت واره اي بست و بشهر ...
و روزي
در
راحت و نعمت بگذرانيد ، و بوقت بازگشتن پانصد درم صلتي ...
روزي
در
بازاري مي گذشتم صيادي جفتي طوطي مي گردانيد ؛ خواستم که ...
در
جمله اين بنده و بنده زاده را شرفي بزرگ حاصل آمد و ذکر آن بر ...
پيام مشرق اقبال لاهوري
تو به طلسم چون و چند عقل تو
در
گشاد و بند مثل غراله
در
کمند زار و زبون و دردمند
ما به نشيمن بلند مي نگريم و مي رويم
گلستان سعدي
... اداي چنين خدمتي
در
غيبت اوليترست که
در
حضور، که آن بتصنع ...
... بندي دانم ولي نه
در
بستان، شاهدي فروشم ولي نه
در
کنعان، لقمان ...
... اشارت کرد بيچاره
در
حالت نوميدي ملکرا دشنام دادن گرفت و سقط ...
... موجب خصمي اينان
در
حق تو چيست؟ گفت:
در
سايه، دولت خداوندي دام ...
باري به مجلس او
در
کتاب شاهنامه ميخواندند
در
زوال مملکت ضحاک و ...
پادشاهي با غلامي عجمي
در
کشتي نشست غلام هرگز دريا نديده بود و ...
در
آن قربت مرا با طايفه ياران اتفاق سفر افتاد، چون از زيارت مکه ...
تني چند
در
صحبت من بودند ظاهر ايشان بصلاح آراسته، و يکي از ...
... اين همان سنگست که
در
فلان تاريخ بر سر من زدي. گفت: چندين روزگار ...
... حطام دنيا مرا بخون
در
سپردند و قاضي بکشتنم فتوي داد و سلطان ...
وزيران
در
نهانش گفتند: راي ملک را چه مزيت ديدي بر فکر چندين حکيم ...
... طايفه بزرگان بکشتي
در
نشسته بودم. زورقي
در
پي ما غرق شد. دو ...
... پارسائي را: چه گوئي
در
حق فلان عابد، که ديگران بطعنه سخنها گفته ...
در
جامع بعلبک وقتي کلمه اي همي گفتم بطريق وعظ، با جماعتي افسرده ...
... پيش مغني نهادم و
در
کنارش گرفتم و بسي شکر گفتم. ياران ارادت من ...
... بچنين مطربي دادن که
در
همه عمرش درمي بر کف نبوده است و قراضه اي ...
وقتي
در
سفر حجاز طايفه اي جوانان صاحبدل همدم من بودند و همقدم. ...
... پديد آمده بود. سر
در
بيابان قدس نهادم و با حيوانات انس گرفتم، ...
ياد دارم که مدعي
در
اين بيت بر قول من اعتراض کرد و گفت: حق تعالي ...
پادشاهي بديده حقارت
در
طايفه درويشان نظر کرد. يکي از آن ميان ...
... سلم فرستاد. سالي
در
ديار عرب بود و کسي تجربتي پيش او نياورد و ...
قضا را بر
در
شهري به تهمت جاسوسي گرفتار آمدند. هر دو را به خانه ...
اعرابي را ديدم
در
حلقه جوهريان بصره حکايت هميکرد، که وقتي
در
...
... تني چند از خاصان
در
شکارگاهي بزمستان از عمارت دور افتاد. شب
در
...
... سمين. خلعتي ثمين
در
برو مرکبي تازي
در
زير و قصبي مصري بر سر. ...
... بيان کردم اي پسر
در
سفر موجب جمعيت خاطرست و داعيه طيب عيش. و ...
بعذر ماضي
در
قدمش افتادند و بوسه چند بنفاق بر سر و چشمش دادند پس ...
سگان
در
قفاي او افتادند خواست تا سنگي بردارد و سگانرا دفع کند، ...
... پسري ديدم بخوبي
در
غايت اعتدال و نهايت جمال چنانکه
در
امثال او ...
... سرخوش بود و نعل دلش
در
آتش. روزگاري
در
طلبش متلهف بود و پويان و ...
... بزرگان عدول که
در
مجلس حکم او بودند زمين خدمت ببوسيدند که ...
... و موکلان عقوبت
در
وي آويختند. گفت: مرا
در
خدمت سلطان يک سخن ...
چندين سخن که گفتي
در
ترازوي عقل من وزن آن يک سخن ندارد که وقتي ...
... خندان، شيرين زبان
در
حلقه عشرت ما بود که
در
دلش از هيچ نوعي غم ...
در
تصانيف حکما آورده اند که کژدم را ولادت معهود نيست چنانکه ديگر ...
... چنين نتوان بودن
در
حالت خردي با مادر چنين معاملت کرده اند لاجرم ...
ما
در
اين حالت که دو هندو از پس سنگي سر برآوردند و آهنگ قتال ما ...
... فارغ، و قوت طاعت
در
لقمه لطيفست و صحت عبادت
در
کسوت نظيف. ...
... گويم که متعلقان بر
در
بدارند، و غليطان شديد برگمارند تا بار ...
عاقل چو خلاف
در
ميان آمد بجهد، و چون صلح بيند لنگر بنهد، که آنجا ...
حديقة الحقيقة و شريعة الطريقة سنايي
کاهدان جانم
در
جوش آمد، و جسمم
در
خروش گفتم: اي دريغا، که براقي ...
... تفرج و تسليت مرا،
در
شرابخانه روح بگشاد، و جام جام راح روح
در
...
پس چون اکنون،
در
حال برين جمله است، از دفتر کاهلي اين مثل پيش ...
... گوهرهاي پراکنده را
در
يک عقد عقد کن، و آن دينارهاي قراضه شده را ...
کشکول شيخ بهايي
... چونان ظرفي گرفتم که
در
آن، گرانقدر و بي بها
در
کنار هم است. يا ...
... شد، چشم خويش را
در
گلستانهايش سير ده و قريحه ي خويش را از برکه ...
... از آن رو که من
در
بهشت به حظ خويش مشغول ام و
در
آن دو رکعت به ...
... نماز سي سالي را که
در
صف اول نمازگزاران بجا آورده بودم، ناگزير، ...
... ابراهيم گفت: آن سر که
در
خور پوزش بود.
در
بلخ جا نهاده ام. ...
در
کتاب احياء
در
فصل عزلت و بيان فوايد آن آمده است: ششم فايده ي ...
اما
در
شب زفاف وي را خارشي
در
شرمگاهي پديدار شد و همان شب صاحب ...
اعشي، زماني نيز
در
ديلمان اسير بود.
در
آن مدت، دختر کافري که ...
در
روز اول هفتاد هزار کس را کشت و بروز دوم هفتاد و يکهزار تن را ...
... نيز به مجلس شد و
در
آخرين صف مردم،
در
ذيل مجلس بنشست و کسي از ...
در
تفسير نيشابوري پيرامن آيه ي : «اليوم نختم علي افواههم و ...
... ايستاده بود زيباروي.
در
دستي بادبزني داشت که وي را باد مي زد. ...
وي
در
ادب به کمال رسيده بود و زماني که
در
جنگ اسير روميان شد، ...
در
حديث آمده است که : «
در
محضر پروردگار صبح و شام نيست ». محدثان ...
در
هماوردي جاي نيزه ام را ميگيرد و
در
مبارزه جاي شمشيرم را. آن ...
... باش که بآرزوهايت
در
رسي چرا که رسيدن به اوج عزت
در
سير مسير شود ...
گنجينه ي مدح خويش را
در
راه غنچه ي دهانش اتفاق کردم و تمامي ...
راستي را هيچ شهري
در
آب و هوا و ميوه و زنان زيبا روي بپاي هرات ...
... نيکوست که هشياران
در
وصفش حيران مي مانند. همگي شيرين است. شيرين ...
مدارسي که
در
هرات بنيان شده، همانندي
در
ديگر شهرها ندارد. نامي ...
... دريغا، چرا که زندگي
در
جز هرات گوارا نيست. آهاي شبهاي وصال! ...
... هفت به جام مرگ
در
ربود و
در
روستائي از آنجا بخاک سپرده شد. او ...
در
پاسخ او نوشتم، خداوند
در
مقابل ثوابي که هديه ي من کردي، و کفه ...
هر چند که من اگر
در
صدد مجازات دشمنان و پادافره دادن بدگويان ...
پس خويشتن را
در
زاويه ي عزلتي محبوس بدار چرا که عزلت آدمي عزت ...
صفحه قبل
1
...
1377
1378
1379
1380
1381
...
1680
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن