167906 مورد در 0.06 ثانیه یافت شد.

ديوان عرفي شيرازي

  • بهار رفت و بگلبانگ بلبلان چمن
    پياله نکشيديم در هواي خوشي
  • تا در قدحم باده اميد نيابي
    ميلم بتماشاي گل و بيد نيابي
  • اين جرعه بنوش ايدل و شوفرش در اين بزم
    کاين جام زخمخانه جمشيد نيابي
  • نوروزنامه خيام

  • مضرتش ، باد در شکم انگيزد، و درد بندها آرد، و معده و جگر را سرد ...
  • سفرنامه ناصر خسرو

  • ... السكينه» گويند و در دهليز آن مسجدي است با محراب هاي بسيار و در ...
  • ... زير و بالاي، نه در است كه صفت كرده آمد. ...
  • اخلاق الاشراف عبيد زاکاني

  • مگر صاحبدلي روزي به جايي
    کند در کار اين مسکين دعايي
  • تهمتن چو بگشاد شلوار بند
    به زانو در آمد يل ارجمند
  • چنان در زه...رستم سپوخت
    که از زخم آن...رستم بسوخت
  • دگر باره هومان در آمد به زير
    تهمتن به سان هژبر دلير
  • بدو در سپوزيد يک...سخت
    که شد...هومان همه لخت لخت
  • سعادت ابدي در جماع کردن دان
    وليک گوي سعادت کسي برد که دهد
  • بزرگي بايدت دل در سخا بند
    سر کيسه به برگ گندنا بند
  • اندک اندک به هم شود بسيار
    دانه دانه است غله در انبار
  • جاهل فراز مسند و عالم برون در
    جويد به حيله راه و، به دربان نمي رسد
  • کليله و دمنه

  • ... گفت: حقد و آزار در اصل مخوفست ، خاصه که اندر ضماير ملوک ممکن ...
  • چه اگر سعايت اين در حق آن و ازان او در حق اين مسموع باشد هرگاه ...
  • تذکرة الاوليا عطار

  • ... متدين صادق، آن در مشاهده هم بي بصري، شيخ وقت ابومحمد جريري - ...
  • کليله و دمنه

  • در جمله بدان نسخت الفي افتاد، و بتامل و تفکر محاسن اين کتاب بهتر ...
  • ... دوستي کسي نيست که در ميدان کرم پياده و در لافگه وفا سرافگنده ...
  • ... يقين صادق ، مرا در معرض تلف آرد بدو آن رسد که بدان مدعي رسيد که ...
  • چه اگر کسي در همه هنرها دعوي پيوندد و از مردمي و مروت بسيار تصلف ...
  • و تو مي داني که در مدت خدمت تو و پيش ازان گوشت نخورده ست ؛ ...
  • گلستان سعدي

  • ... درويشست اگر چه در قباست، اما هرزه گردي بي نماز، هواپرست، هوس ...
  • تذکرة الاوليا عطار

  • ... : «خداوندا! مرا در خانه خود نمي گذاري و نه در خانه خودمي گذاري. ...
  • ... تصانيف بسيار است در انواع علوم. سخت عالي همت بود و بزرگوار ...
  • ... «توحيد خاص آن است که در سر و دل، در وجد چنان پندارد که پيش حضرت ...
  • پس آخر در ميان آب غسل کرد و جان بداد. او را به خانه بردند. بزرگي ...
  • ... نه چندان است که در قلم و بيان آيد و يا در عبارت و زبان گنجد؛ و ...
  • ... سخت بزرگوار بود در علو حال، و مرتبه يي بلند داشت و سخت شريف بود ...
  • ... نبود، يک روز به در خانقاه شيخ مي گذشت و در خانقاه سماعي بود. ...
  • ... «تو را فلان جاي در خاک کنيم که آنجا خاک مشايخ و بزرگان است ». ...
  • کليله و دمنه

  • فنزه گفت: موضع خشم در ضماير موجع است و محل حقد در دلها مولم ، و ...
  • ... نماييد و از من در آنچه مردود عقل است موافقت مطلبيد ، که صحبت من ...
  • تذکرة الاوليا عطار

  • و در تقوي به حدي بود که در ابتدا مادرش مرغي بريان کرده بود. گفت: ...
  • ... از تفکر. گفت: «در اين چند وجه است: تفکري است در آيات خدايي و ...
  • کليله و دمنه

  • و آن کس که در سايه رايت علما آرام گيرد تا بافتاب کشف نزديک افتد ...
  • ... باشد تا عمال بعضي در تصرف گيرند و در قبض آرند ديوان را توفيري ...
  • ... اغلب ممالک دنيا در ضبط خويش آورد ، و جباران روزگار را در ربقه ...
  • اما من در صبر و مواظبت تو خيره مانده بودم و انتظار مي کردم تا ...
  • ... ابر بهاري است که در ميان آسمان بپراکند وبهر طرف قطعه اي بماند ، ...
  • ... همچنان است که مردي در حال بلوغ بر سر گنجي افتد که پدر براي او ...
  • و عاقل بايد که در فاتحت کارها نهايت اغراض خويش پيش چشم دارد و ...
  • و اگر خار در چشم متهور مستبد افتد ، در بيرون آوردن آن غفلت ورزد ...
  • و اگر در عاقبت کار و جاي دهد که رنج وتبعت آن بسيار باشد و انتفاع ...
  • ... فرمود که :من خود را در خواب سازم و توچنانکه ايشان آواز تو مي ...
  • ... افتاد که اهل خانه در خواب شدند مقدم دزدان هفت بار بگفت شولم ، و ...
  • ... وبضرورت خويشتن در چاهي آويخت و دست در دو شاخ زد که بربالاي آن ...
  • ... و نه ديگران را در عهد خويش تواند داشت ؛ و اگر مال بدست آرد و در ...
  • ... فنا پذيرد ؛ و اگر در حفظ و تثمير آن جد نمايد و خرج بي وجه کند ...
  • ... مقرون باشد آن را در چشم و دل وي آراسته گردانم و در تقرير فوايد ...
  • ... مي گفتم و ننمود در طبع او زيادت طمع تواضعي و تعظيمي ، و در ضمير ...
  • در طلب او روي بشهر نهاده بود ، در راه برد و نخجير گذشت که جنگ مي ...
  • ... رسيد ، او را بر در خانه ديد و پيش ازان بدگماني داشته بود بخشم ...
  • و زن حجام بيني در دست بخانه آمد ، در کار خويش حيران و وجه حيلت ...
  • لکن در اين نزديکي آب گيري مي دانم که آبش بصفا پرده درتر از گريه ...
  • ... آن مي نمايد که در اوج هوا پرواز کني و در بامها و صحراها چشم مي ...
  • آورده اند که در مرغزاري که نسيم آن بوي بهشت را معطر کرده بود و ...
  • ... شکست و ما پيوسته در بلا و تو در تگاپوي و طلب ...
  • ... بود و فروغ خشم در حرکات و سکنات وي پديد آمده ، چنانکه آب دهان ...
  • شير او را در برگرفت و بچاه فرونگريست ، خيال خود و ازان خرگوش ...
  • ... است ، و هراينه در استماع آن تمييز ملکانه در ميان خواهد بود ...
  • ... را از خدمتکاران در حرمت و جاه و تبع و مال در مقابله و موازنه ...
  • ... احوال وي غالب و عجز در افعال وي ظاهر بود حيران و سرگردان و ...
  • و علما گويند که در قعر دريا با بند غوطه خوردن و ، در مستي لب مار ...
  • ... را آزموده ام ، در حق من جز خير و خوبي نخواهد، لکن نزديکان او در ...
  • ... نمايد و نقض عهد را در دل او سبک گرداند ياران و دوستان را در ...
  • ... طلب منفعت خويش در مضرت ديگران و ، توقع دوستان مخلص بي وفاداري و ...
  • ... ببازارگاني مي رفتند در راه بدره اي زر يافتند ، گفتند :سود ...
  • ... عجب بردند زيرک در فرياد و نفير آمد و دست در گريبان غافل درمانده ...
  • ... برآمد ، دانست که در ميان آن کسي باشد - که بدالت خيانت منزلت ...
  • و تو اي دمنه در عجز راي و خبث ضمير و غلبه حرص و ضعف تدبير بدان ...
  • ... هنر نمي دانم که در اين کار مصيب بودم و در آنچه ازو رسانيدند حق ...
  • ... چگونه تواند بود؟ملک در مقام پيروزي و نصرت خرامان و دشمن در ...
  • ... بيان کند ، که شير در آن حادثه چون بعقل خود رجوع کرد و در دمنه ...
  • ... هراينه بمطابقت در خون من سعي خواهند کرد و بموافقت در من خروشند ...
  • ... جانستي ، و بدانمي که در سپري شدن آن ملک را فايده است و راي او ...
  • ... منزلت رسيد اگر در سخن با تو درشتي کنم باکي نباشد ، و من اين همه ...
  • ... را تعجيل فرمود در گزارد کار دمنه و روشن گردانيدن خيانت او در ...
  • ... چنانکه عادت اوست در بازخواستن مواهب و ربودن نفايس ، او را دست ...
  • شير گفت: در تقرير ابواب مناصحت محابا و مراقبت شرط نيست ، و سخن ...
  • ... گفتند.ميهمانان سر در پيش افگندند و ساعتي در يک ديگر نگريست. آخر ...
  • ... معذرتي کرد که: در شهر ما رسم نيست در خانه زن پريشان کار چيزي ...
  • آورده اند که در ناحيت کشمير متصيدي خوش و مرغزاري نزه بود که از ...
  • ... چون بديد که صياد در قفاي ايشان است ياران را گفت: اين ستيزه روي ...
  • ... دور است «گور کن در بحر و کشتي در بيابان داشتن » ...
  • ... بيرون آمد و بر در سوراخ بيستاد. زاغ گفت :چه مانع مي باشد از ...
  • ... يارانند که جوهر ايشان در مخالفت من چون جوهر توست ، و راي ايشان ...
  • ... کنجد را بخته کرد ، در آفتاب بنهاد و شوي را گفت: مرغان را مي ران ...
  • و در سوارخ من هزار دينار بود. ندانستم که کدام کس نهاده بود ، لکن ...
  • در جمله بترک من بگفتند و بدشمنان من پيوستند ، و روي بتقرير معايب ...
  • ... مبتلا شود و شادي در دل او بپژمرد ، و استيلاي غم خرد را بپوشاند ...
  • و در خرد چگونه درخورد در صدمت نخست اين خواري بخويشتن راه دادن و ...
  • ... ضرورت نباشد ،که در جنگ نفقه و موونت از نفس و جان باشد ، در ديگر ...
  • ... بآب رسيد حرکتي در آب پيدا آمد و پيل را چنان نمود که ماه همي ...
  • و هنر در نيکو فعلي است که بسخن نيکو آن مزيت نتوان يافت ، براي ...
  • ... بيهوده خويشتن را در وبال افگندم و حالي باري عيش بريشان منغص ...
  • ... و مرا بحل کن که در باب تو هر چيزي انديشيدم و از هر نوع بدگماني ...
  • و روزي در اثناي محاورت ملک او را پرسيد که: مدت دراز صبر چگونه ...
  • ... چيست که هر لحظت در ميدان فکرت مي تازي و در درياي حيرت غوطه مي ...