167906 مورد در 0.09 ثانیه یافت شد.

اسرار و رموز اقبال لاهوري

  • در صراط زندگي از پا فتاد
    بر گلوي خويشتن خنجر نهاد
  • فطرتش از سوز عشق آزاد ماند
    در جهان جستجو نا شاد ماند
  • اين مي ديرينه در ميناش نيست
    شور يارب، قسمت شبهاش نيست
  • شيخ در عشق بتان اسلام باخت
    رشته ي تسبيح از زنار ساخت
  • در کف موسي همين شمشير بود
    کار او بالاتر از تدبير بود
  • اي اسير دوش و فردا درنگر
    در دل خود عالم ديگر نگر
  • در گل خود تخم ظلمت کاشتي
    وقت را مثل خطي پنداشتي
  • تا کجا در روز و شب باشي اسير
    رمز وقت از لي مع اله يادگير
  • نکته ئي مي گويمت روشن چو در
    تا شناسي امتياز عبد و حر
  • رفته و آينده در موجود او
    ديرها آسوده اندر زود او
  • آمد از صوت و صدا پاک اين سخن
    در نمي آيد به ادراک اين سخن
  • نغمه ي خاموش دارد ساز وقت
    غوطه در دل زن که بيني راز وقت
  • تخم دين در کشت دلها کاشتيم
    پرده از رخسار حق برداشتيم
  • اي مي ديرينه در ميناي تو
    شيشه آب از گرمي صهباي تو
  • در نگاه تو زيان کاريم ما
    کهنه پنداريم ما، خواريم ما
  • در دل حق سر مکنونيم ما
    وارث موسي و هارونيم ما
  • ما پريشان در جهان چون اختريم
    همدم و بيگانه از يکديگريم
  • کارمش در باغ و رويد آتشي
    از قباي لاله شويد آتشي
  • در جهان يارب نديم من کجاست
    نخل سينايم کليم من کجاست
  • ظالمم بر خود ستم ها کرده ام
    شعله ئي را در بغل پرورده ام
  • شعله ئي غارت گر سامان هوش
    آتشي افکنده در دامان هوش
  • موج در بحر است هم پهلوي موج
    هست با همدم تپيدن خوي موج
  • هست در هر گوشه ي ويرانه رقص
    ميکند ديوانه با ديوانه رقص
  • گر چه تو در ذات خود يکتاستي
    عالمي از بهر خويش آراستي
  • تا بجان او سپارم هوي خويش
    باز بينم در دل او روي خويش