167906 مورد در 0.06 ثانیه یافت شد.

اسرار و رموز اقبال لاهوري

  • گفت سر زندگي در مردن است
    شمع را صد جلوه از افسردن است
  • گوسفندي در لباس آدم است
    حکم او بر جان صوفي محکم است
  • در خم گردون خيال او گم است
    من ندانم درد يا خشت خم است
  • هر چه باشد خوب و زيبا و جميل
    در بيابان طلب ما را دليل
  • در دماغش نادميده لاله ها
    ناشنيده نغمه ها هم ناله ها
  • خضر و در ظلمات او آب حيات
    زنده تر از آب چشمش کائنات
  • ما گران سيريم و خام و ساده ايم
    در ره منزل ز پا افتاده ايم
  • کاروانها از درايش گام زن
    در پي آواز نايش گام زن
  • چون نسيمش در رياض ما وزد
    نرمک اندر لاله و گل مي خزد
  • خوش نمايد زشت را آئينه اش
    در جگر صد نشتر از نوشينه اش
  • از نوا بر ناخدا افسون زند
    کشتيش در قعر دريا افکند
  • در يم انديشه اندازد ترا
    از عمل بيگانه مي سازد ترا
  • جوي برقي نيست در نيسان او
    يک سراب رنگ و بو بستان او
  • حسن او را با صداقت کار نيست
    در يمش جز گوهر تف دار نيست
  • آن چنان زار از تن آساني شدي
    در جهان ننگ مسلماني شدي
  • گريه ي طفلانه در پيمانه اش
    کلفت آهي متاع خانه اش
  • فکر صالح در ادب مي بايدت
    رجعتي سوي عرب مي بايدت
  • مثل بلبل ذوق شيون تا کجا
    در چمن زاران نشيمن تا کجا
  • آشياني برق و تندر در بري
    از کنام جره بازان برتري
  • تا شوي در خورد پيکار حيات
    جسم و جانت سوزد از نار حيات
  • سر خود از کيفيت رفتار خويش
    در سفر صابر تر از اسوار خويش
  • در اطاعت کوش اي غفلت شعار
    مي شود از جبر پيدا اختيار
  • خوف را در سينه ي او راه نيست
    خاطرش مرعوب غير الله نيست
  • هر که در اقليم لا آباد شد
    فارغ از بند زن و اولاد شد
  • در کف مسلم مثال خنجر است
    قاتل فحشا و بغي و منکر است