167906 مورد در 0.06 ثانیه یافت شد.

اسرار و رموز اقبال لاهوري

  • در جهان هم صلح و هم پيکار عشق
    آب حيوان تيغ جوهر دار عشق
  • شمع خود را همچو رو مي برفروز
    روم را در آتش تبريز سوز
  • در دل مسلم مقام مصطفي است
    آبروي ما زنام مصطفي است
  • در شبستان حرا خلوت گزيد
    قوم و آئين و حکومت آفريد
  • در دعاي نصرت آمين تيغ او
    قاطع نسل سلاطين تيغ او
  • از کليد دين در دنيا گشاد
    همچو او بطن ام گيتي نزاد
  • در نگاه او يکي بالا و پست
    با غلام خويش بر يک خوان نشست
  • در مصافي پيش آن گردون سرير
    دختر سردار طي آمد اسير
  • پاي در زنجير و هم بي پرده بود
    گردن از شرم و حيا خم کرده بود
  • روز محشر اعتبار ماست او
    در جهان هم پرده دار ماست او
  • آن که بر اعدا در رحمت گشاد
    مکه را پيغام لاتثريب داد
  • من چه گويم از تولايش که چيست
    خشک چوبي در فراق او گريست
  • در تپيد دمبدم آرام من
    گرم تر از صبح محشر شام من
  • شعر لب ريز معاني گفته است
    در ثناي خواجه گوهر سفته است
  • تا بکي در يوزه ي منصب کني
    صورت طفلان زني مرکب کني
  • گر چه باشي تنک روز و تنک بخت
    در ره سيل بلا افکنده رخت
  • در تهي دستي شود خود دار تر
    بخت او خوابيد و او بيدارتر
  • در خصومات جهان گردد حکم
    تابع فرمان او دارا و جم
  • با تو مي گويم حديث بوعلي
    در سواد هند نام او جلي
  • در حضور بوعلي فرياد کرد
    اشک از زندان چشم آزاد کرد
  • نامه ي آن بنده ي حق دستگاه
    لرزه ها انداخت در اندام شاه
  • نيشتر بر قلب درويشان مزن
    خويش را در آتش سوزان مزن
  • در غلامي از پي دفع ضرر
    قوت تدبير گردد تيز تر
  • برق سوزان در کمين دانه نيست
    دانه گر خرمن شود فرزانه نيست
  • آن جنون کوشش کامل نماند
    آن تقاضاي عمل در دل نماند