167906 مورد در 0.63 ثانیه یافت شد.

ديوان ابوسعيد ابوالخير

  • يا خانه اميد مرا در دربند
    يا قفل مهمات مرا دربگشاي
  • اي شير خدا امير حيدر فتحي
    وي قلعه گشاي در خيبر فتحي
  • اين مرتبه مقربان در تست
    آيا به چه خدمت اين چنينم کردي
  • در چشم عزيز من نمک سايندي
    وز دوست جدا شدن نفرمايندي
  • دستي نه که از نخل تو چينم ثمري
    پايي نه که در کوي تو يابم گذري
  • يعني که نمودند در آيينه صبح
    کز عمر شبي گذشت و تو بي خبري
  • وصف تو چو ذات مطلقست اما نيست
    در ضمن مظاهر از تقيد عاري
  • من بي تو هزار شب به خون در خفتم
    تو بي تو شبي نبوده اي معذوري
  • از کبر مدار هيچ در دل هوسي
    کز کبر به جايي نرسيدست کسي
  • چون زلف بتان شکستگي عادت کن
    تا صيد کني هزار دل در نفسي
  • اي در سر هر کس از خيالت هوسي
    بي ياد تو برنيايد از من نفسي
  • تا در ره دوست بي سر و پا نشوي
    بي درد بماني و به دردي نرسي
  • گه شانه کش طره ليلا باشي
    گه در سر مجنون همه سودا باشي
  • زان مي ترسم که از دلازاري تو
    دل خون شود و تو در ميانش باشي
  • آزار دلي مجو که ناگاه کني
    کار دو جهان در سر آزار دلي
  • دل داغ تو دارد ارنه بفروختمي
    در ديده تويي و گرنه مي دوختمي
  • دل منزل تست ورنه روزي صدبار
    در پيش تو چون سپند مي سوختمي
  • اين واقعه ام اگر نبودي در پيش
    کي ديده ز ديدار تو برداشتمي
  • من با تو چنانم اي نگار يمني
    خود در غلطم که من توام يا تو مني
  • و آن سگ سالي گرسنه در زنداني
    از ننگ بر آن نان ننهد دنداني
  • گر در طلب گوهر کاني کاني
    ور زنده ببوي وصل جاني جاني
  • القصه حديث مطلق از من بشنو
    هر چيز که در جستن آني آني
  • يا رب در خلق تکيه گاهم نکني
    محتاج گدا و پادشاهم نکني
  • ياقوت ز ديده ريختم تا چه کني
    در پاي غم تو بيختم تا چه کني
  • در آينه کم نگر که خودبين نشوي
    خود آينه شو تا همگي او بيني